جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bād
wind  |

باد

معنی: باد. (فعل دعایی ) مخفف بواد (فعل بودن با الف دعا). کلمه ای است که در نفرین و آفرین بکار برند، مؤلف آنندراج آرد: کلمه ای است که در محل دعا استعمال کنند و بدین معنی مخفف بواد است از عالم شواد و بادا مزیدٌعلیه و آن جائز است که کلمه ٔ مذکور را حذف کنند اگر قرینه ٔ داله باشد چنانچه چشم بد دور بجای چشم بد دور باد و امثال آن و نیزبمعنی باشد و برین قیاس بادی بیای خطاب و بادید بصیغه ٔ جمع بمعنی باشی و باشید. وحید گوید :
منزلت بادا مبارک باده ات در جام باد
کامران باشی بعالم تا ز عالم نام باد.
عرفی راست :
دشمنت خسته باد کو بعبث
جادوی بابلش در افسون باد.
و الهی قمی آرد :
منشین برقیب بعد قتلم
تا بر تو حلال باد خونم .
نظامی گوید :
متاع گرانمایه کاسد مباد
وگر باد جز عیب حاسد مباد
تو سرسبز بادی درین گلستان
اگر شد سهی سرو شاه اخستان .
جز این نیز بینم ترا شش خصال
که بادی برومند ازو ماه و سال .
خواجه جمال الدین سلمان گوید:
همیشه تا که جهان و جهانیان باشند
پناه پشت جهان و جهانیان بادی .
لیکن این لفظ را نازک خیالان حال و دقت منشان این عصر از تشاؤم انگارند و حق بجانب ایشان است . (آنندراج ). کلمه ٔ دعا بمعنی باشد: عمر شمادراز باد. (فرهنگ نظام : باد). رجوع به بادا شود :
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز.
رودکی .
بخت و دولت چو پیشکار تواَند
نصرت و فتح پیشباز تو باد.
رودکی .
ترا ای پسر پند من یاد باد
بجز گفت مادر ترا باد باد.
فردوسی .
چنین باد و هرگز مبادا جز این
که او شهریاری شود بآفرین .
فردوسی .
گفتم زندگانی خداوند دراز باد. (تاریخ بیهقی ). خدای از شما خشنود باد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 101).
حیدری حمله ای و نصرت دین
از جهانگیر ذوالفقار تو باد.
مسعودسعد.
ملک جهان ز دولت تو بر نظام باد
باد است لفظ «باد» که خود بر نظام تست .
سوزنی .
ذره صفت پیش تو ای آفتاب
باد دعای سحرم مستجاب .
نظامی .
حمله مان پیدا و ناپیداست باد
جان فدای آنکه ناپیداست باد.
مولوی .
|| گاه از این باد که فعل مضارع است ترکیباتی ساخته میشود ازقبیل زنده باد. پاینده باد. مبارک باد. همیشه باد. جاوید باد. لعنت باد. مرده باد. آباد باد. آفرین باد. نیست باد :
همیشه سر تختش آباد باد
وزو جان آزادگان شاد باد.
فردوسی .
وزو باد بر شهریار آفرین
که زیبای تاجست و تخت و نگین .
فردوسی .
امیر گفت خواجه را مبارک باد خلعت وزارت . (تاریخ بیهقی ). در این حضرت بزرگ که همیشه باد، بزرگانند. (تاریخ بیهقی ).
که لعنت برین نسل ناپاک باد
که نامند و ناموس و زرقند و باد.
سعدی (بوستان ).
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد.
مولوی .
... ادامه
826 | 0
مترادف: 1- هوا 2- آماس، آماه، نفخ، ورم 3- پف، فوت، تيز، ريح 4- توفان، شميم، صرصر، نسيم، نفخه 5- بادا، باشد 6- افاده، خودبيني، تكبر، خودبزرگ بيني، غرور، فيس، نخوت 7- ابهت، اهميت، شكوه 8- دم، نفس 9- بارح، برآمدگي، دمل 10- باطل، بيهوده، لغو
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (فعل) ‹بادا، بادی›
مختصات: (پس .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: bAd
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 7
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
wind | air , gale , blast , windiness , flatulence , squall , turgidity , whiff , emphysema , flatulency
ترکی
rüzgâr
فرانسوی
vent
آلمانی
wind
اسپانیایی
viento
ایتالیایی
vento
عربی
ريح | رياح , ريح البطن , نزعة , آلات النفخ , اتجاه , ونش , نفس , هراء , إحدى الجهات الأربع , التف , لف , انعطف , عبأ الساعة , أدار , إخترق متمعجا , رفع بونش , التوسي , غير إتجاه السفينة , إنعطف المركب , تمهل , ورط , أدار بذراع , ملأ , دار , تسلل إلى , أراح حتى يسترد أنفاسه , نفخ في بوق , عرض للهواء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "باد" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و بسته به سیاق و ساختار جملات، قواعد خاصی را می‌تواند دنبال کند. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. معنی و مفهوم: "باد" به معنی جریان هوای آزاد است و می‌تواند به اشکال مختلفی چون باد ملایم، باد شدید و غیره به کار رود.

  2. جایگاه در جمله: "باد" می‌تواند به عنوان اسم در جمله به کار برود. مثلاً:

    • "باد می‌وزد."
    • "باد درختان را تکان داد."
  3. صرف و نحو: "باد" یک اسم است و نمی‌توان آن را صرف کرد. اما می‌تواند در جملات مختلف به عنوان فاعل، مفعول یا تکمیل‌کننده استفاده شود.

  4. ترکیبات: "باد" در ترکیبات و عبارات مختلف می‌تواند در کنار دیگر کلمات قرار گیرد، مانند:

    • "باد سرد"
    • "باد بهاری"
    • "باد خیلی تند"
  5. استفاده در ادبیات: "باد" در ادبیات فارسی به عنوان سمبلی از تغییر، زندگی و حتی عشق به کار رفته است. شاعران زیادی از این کلمه در شعرهای خود استفاده کرده‌اند.

  6. نقطه‌گذاری: در نوشتن جملات، "باد" مانند دیگر کلمات نیاز به رعایت قواعد نقطه‌گذاری دارد. مثلاً:

    • "باد می‌وزد؛ درختان را تکان می‌دهد."
  7. تحریر و نوشتار: هنگام نوشتن، لازم است توجه کنید که "باد" با حروف فارسی و به صورت صحیح نوشته شود.

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی و زیبایی از کلمه "باد" در نگارش خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند جمله با کلمه "باد" آمده است:

  1. باد خنک بهاری، عطر گل‌ها را در هوا پخش کرده است.
  2. درختان به خاطر باد شدید شروع به تکان خوردن کردند.
  3. صدای باد در شب‌های تابستان آرامش‌بخش است.
  4. او در روزهای طوفانی از قدم زدن زیر باد پرهیز می‌کند.
  5. باد ملایم دریا، تجربه‌ی قشنگی برای قایق‌سواری ایجاد می‌کند.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: انحناء، پیچ دان، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، طوفان، انفجار، صدای انفجار، بادزدگی، وزش، اطناب، دارای باد، نفخ شکم، بادشکم، لاف، طمطراق، بوران، فریاد، ضجه، باد بی سابقه و شدید، اماس، بادکردگی، تورم، بو، دود، امفیزم

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری