جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بادی . (ع ص ) (از «ب دء») آغازکننده ٔ به چیزی . (از منتهی الارب ). آغازکننده . (غیاث ) (آنندراج ). ابتداکننده . آغازنده . پیشدست : گفت آری آنچه کردم اِستم است لیک هم میدان که بادی اظلم است . مولوی . سهم بسهم والبادی ٔ اظلم . بادی الرأی ؛ در اول دیدار دل . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تدوین عادل ص 25). - بادی نظر ؛ اول نظر و آغاز آن . (ناظم الاطباء). اول رأی . ابتدای رأی . رائی که بار اول دست دهد پیش از امعان نظر. (از تاج العروس ). || آفریننده . || نو بیرون آورنده . (از منتهی الارب ). - بادی الرأی ؛ اول فکر. بدان که بادی اسم فاعل است از بدایت که بمعنی آغاز و اول است چون این را مضاف کردند بسوی الرأی الف در درج کلام افتاد ضمه بر یا ثقیل بود انداختند التقای ساکنین شد میان یا و لام یا افتاد در تلفظ مگر این یا را در رسم الخط می نویسند و در حالت جری نیز همین حکم است مگر در صورت نصب یا را حذف نکنند و مفتوح خوانند. (غیاث ) (آنندراج ). بادی الرأی ؛ ظاهره و من همزه جعله من بدأت و معناه اول الرأی . (اقرب الموارد). - بادی بدی ؛ اسم للداهیة. (منتهی الارب ). و مانراک اتبعک الا الذین هم اراذلنا بادی الرأی . (قرآن 27/11). منسوب به باد، آغازگر ، آفريننده، خالق ، آغاز، ابتدا، اوان، اول، شروع ، دايم، هميشه آبي، خاكي، ناري خاتم مخلوق انتها، پايان
1- دايم، هميشه pneumatic, blowy, wind هوائي، مملوء بالهواء المضغوط، غازي، روحي، عامل بالهواء المضغوط rüzgar le vent der wind el viento il vento هوایی، لاستیک بادی، هوادار، کار کننده باهوای فشرده، دارای چرخ یا، بسهولت باطراف منتشر شونده، باد دار، باد
... ادامه
637|0
مترادف:منسوب به باد، آغازگر ، آفريننده، خالق ، آغاز، ابتدا، اوان، اول، شروع ، دايم، هميشه
کلمه "بادی" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود و وابسته به سیاق جمله میتواند مفهومهای گوناگونی داشته باشد. در زیر به برخی نکات مربوط به قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میشود:
نقطهگذاری: در جملاتی که "بادی" به عنوان صفت به کار میرود، باید دقت کرد که قبل از آن، ویژگیهایی که توصیف میشوند، به درستی بیان شوند. به عنوان مثال: "نسیم بادی" یا "هوای بادی".
ارتباط با دیگر کلمات: "بادی" معمولاً به عنوان صفت میتواند با اسامی مختلفی ترکیب شود. استفاده صحیح از آن در جملات باید به گونهای باشد که معنی واضحی را منتقل کند. مانند: "ورزش بادی" (که به ورزشهای مرتبط با بدن اشاره دارد) یا "آهنگ بادی".
مفاهیم مختلف: "بادی" میتواند به صورت مجازی نیز به کار برود. مثلاً در شعرها و ادبیات، ممکن است حس و حال خاصی را القا کند و این نیاز به دقت بیشتری در انتخاب واژهها دارد.
نوشتار صحیح: در نوشتار فارسی، باید دقت کرد تا کلمه "بادی" به صورت صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود.
جملات نمونه: استفاده از "بادی" در جملات به شکلهای زیر میتواند نمونه خوبی باشد:
"این روزها هوای بادی حس تازگی به من میدهد."
"شرکت در مسابقات ورزشی بادی نیاز به آمادگی جسمانی دارد."
با رعایت این نکات، میتوان استفاده صحیح و مؤثری از کلمه "بادی" در نوشتار و گفتار داشت.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با استفاده از کلمه "بادی" آوردهام:
بادی به وزش ملایم باد در روزهای بهاری اشاره دارد.
با توجه به وضعیت جوی، پیشبینی میشود که امروز وزش باد بادی خواهد بود.
او با دقت به صدای خنک بادی که از درختها میگذشت، گوش کرد.
این دستگاه برای تولید صداهای طبیعی شامل صداهای بادی طراحی شده است.
تعطیلات آخر هفته را در کنار دریا و با نسیم بادی سپری کردیم.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا میخواهید در خصوص مورد خاصی صحبت کنید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: هوایی، لاستیک بادی، هوادار، کار کننده باهوای فشرده، دارای چرخ یا، بسهولت باطراف منتشر شونده، باد دار، باد
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر