جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بازدید. (مص مرکب مرخم ) برآورد (حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم . تخمین . حدس قسمت بنایی . حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. (تذکرةالملوک ص 46). و بعد از آنکه نسخه ٔ بازدید برقم وزیر دیوان اعلی رسید... (تذکرةالملوک ص 51). - دائره ٔ بازدید ؛ دائره رسیدگی به حسابها. - دید و بازدید . - مأمورین بازدید ؛ تقویم کنندگان : به اتفاق عمال و مأمورین بازدید روانه ٔ محال میگردد. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 51). || مراجعه . دیگربار دیدن . رفتن بدیدار آن که از تو دیدن کرده است . مقابل دیدار کردن . || از نو رسیدگی کردن بحساب . کنترل . || معاینه (طبیب ). 1- ديدار، ديدار مجدد، ملاقات، ويزيت
2- كنترل، معاينه
3- بررسي، سركشي visit, inspection, review, survey, revision زيارة، عيادة زيارة، زار، تفقد، عاد مريضا، أصاب ببلاء، يزور ziyaret etmek visite besuchen visita visita دیدار، عیادت، بازرسی، معاینه، تفتیش، سرکشی، سان، مرور، خلاصه، تجدید نظر، مجله، نشریه، بررسی، نقشه برداری، ممیزی، زمینه یابی، براورد، اصلاح، باز بینی، چاپ تازه
زيارة|عيادة زيارة , زار , تفقد , عاد مريضا , أصاب ببلاء , يزور
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بازدید" در زبان فارسی به معنی بازدید کردن، مشاهده یا بررسی کردن چیزی بهخصوص در زمینههای رسمی یا اجتماعی است. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و معنایی، چند نکته مطرح میشود:
نحوه نوشتن:
کلمه "بازدید" به صورت ترکیبی از "باز" و "دید" نوشته میشود. هیچگونه تغییر یا شیوه دیگری برای نوشتن آن وجود ندارد.
استفاده از کلمه در جملات:
میتوان گفت: "امروز بازدیدی از نمایشگاه هنری داشتم."
یا: "مدیران برای بازدید از پروژههای جدید به محل کار آمدند."
قواعد معنایی:
این کلمه در جملات معمولاً به معنای بررسی یا مشاهده عمیق و دقیق چیزی است و میتواند به فعالیتهای مراجع قانونی، علمی، آموزشی و فرهنگی مربوط باشد.
نحوه صرف و تغییرات:
این کلمه نامعمولاً به شکل فعل استفاده نمیشود، اما میتوان از شکلهای دیگر مانند "بازدید کردن" استفاده کرد.
به عنوان مثال: "ما باید بازدید کنیم تا اطلاعات بهتری کسب کنیم."
استفاده در متون رسمی:
در متون رسمی و اداری، معمولاً از این کلمه برای اشاره به بازدیدهای نظارتی، آموزشی یا فرهنگی استفاده میشود.
با رعایت نکات فوق، میتوانید از کلمه "بازدید" بهدرستی و مطابق با قواعد زبان فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بازدید" در جمله آورده شده است:
ما هفتهی گذشته یک بازدید از موزه هنر معاصر داشتیم.
این شرکت هر ساله بازدیدهایی از کارخانههای خود برای انجام بازرسیها دارد.
در خلال تعطیلات نوروز، تعداد بازدیدکنندگان از جاذبههای گردشگری افزایش مییابد.
برای بررسی کیفیت خدمات، مسئولان تصمیم به بازدید از شعبههای مختلف گرفتند.
معلم مقرر کرد که دانشآموزان برای پروژههای خود بازدیدهایی از مکانهای تاریخی داشتند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: دیدار، عیادت، بازرسی، معاینه، تفتیش، سرکشی، سان، مرور، خلاصه، تجدید نظر، مجله، نشریه، بررسی، نقشه برداری، ممیزی، زمینه یابی، براورد، اصلاح، باز بینی، چاپ تازه
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر