play |

بازی کردن

معنی: بازی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ادعای شهبازی داشتن . خود راباز (مرغ معروف ) دانستن . کار باز کردن :
به تاراج خود ترکتازی کنی
که گنجشک باشی و بازی کنی .
نظامی .
و رجوع به بازیط شود.

... ادامه

581 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: لغت‌نامه دهخدا

معادل ابجد: 294

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

play | twiddle , sport , toy , act , disport , move , perform , playing

عربی

لعب | عزف , لعب دور , لعب مع , تلاعب , تنافس , مثل , تلاعب بالألفاظ , تسلى , بارى , حرك حجر الشطرنج , إشترك في لعبة , مسرحية , تمثيل , طريقة اللعب , تسلية , تمثيلية , مسابقة , لعبة , يلعب

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بازی کردن" ترکیبی از یک اسم (بازی) و یک فعل (کردن) است. در استفاده از آن در جملات، باید به نکات زیر توجه کنید:

سازگاری واژه:
- "بازی کردن" به عنوان یک فعل مرکب به کار می‌رود. به عنوان مثال: "او در پارک بازی می‌کند."
نحوه صرف فعل:
- فعل "کردن" بسته به زمان و فاعل تغییر می‌کند. به عنوان مثال:
  - او بازی می‌کند. (حال)
  - او بازی کرد. (گذشته)
  - او بازی خواهد کرد. (آینده)
حالت‌های مختلف:
- می‌توان از "بازی کردن" در حالتی مانند مصدر نیز استفاده کرد: "من دوست دارم بازی کنم."
استفاده صحیح در جملات:
- در جملات امری: "برو بازی کن!"
- در جملات سوالی: "آیا تو بازی می‌کنی؟"
کاربرد در عبارات:
- می‌توانید از "بازی کردن" در عبارات مختلف استفاده کنید، مانند "بازی‌های دسته‌جمعی"، "بازی‌های فکری"، یا "بازی‌های ویدئویی".

با رعایت این قواعد، می‌توانید به درستی از "بازی کردن" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

واژگان مرتبط: نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن، عمل کردن، رفتار کردن، کنش کردن، کار کردن، جان دادن، حرکات نشاط انگیز کردن، خوشی کردن، حرکت دادن، حرکت کردن، جنبیدن، بجنبش دراوردن، انجام دادن، اجرا کردن، بجا آوردن، کردن، نمایش دادن

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول