جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

raise  |

بالا کشیدن

معنی: بالا کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بالا کردن . ببالاآوردن . برآوردن ، چنانکه آب را از چاه . مقابل پایین فرستادن . از پستی به بلندی برآوردن چیزی . برکشیدن .
- بالا کشیدن چراغ ؛ فتیله ٔ آنرا بالا آوردن . برکردن فتیله را از مخزن بسوی شعله تا بیشتر سوزد و افروزد و روشن شود.
- بالا کشیدن دماغ ؛ آب بینی را بالا کشیدن . با نفس آب بینی فرودآینده را بسوی بالا بردن .
- بالا کشیدن شعله ؛ فروزانتر شدن آن :
مرد را پامال خواری میکند طغیان حرص
شمع کوته میشود چون شعله بالا میکشد.
آقازمان واضح (از آنندراج ).
|| کبر و عجب و امثال آن نشان دادن . (یادداشت مؤلف ). || قد کشیدن . (آنندراج ). بالا کردن . بالیدن .نمو کردن . گوالیدن خواه در آدمی یا نبات و درختان :
در دل من درد را نشو و نمای دیگر است
زنگ بر آئینه ام چون سرو بالا میکشد.
صائب (از آنندراج ).
می کند در سایه افکندن کنون استادگی
سروبالایی که از آغوش من بالا کشید.
صائب (از آنندراج ).
|| بالا کشیدن ِ مالی ؛ بکنایه حیف و میل کردن و خوردن آن . پول و ثروتی را تصاحب کردن و بصاحب آن بازنگرداندن . قرض و امثال آن را نپرداختن . متصرف و مالک شدن مالی که بدو سپرده باشند. به حیله متصرف شدن مال دیگری را. بردن صاحب جمعی مقداری از مال را برای خود به باطل . انکار کردن طلب و قرض کسی را. از مال امانی مبلغی را غاصبانه تملک کردن .
... ادامه
642 | 0
مترادف: 1- تصاحب كردن، خوردن 2- بالا دادن 3- شدت يافتن، شديد شدن 4- طولاني شدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 418
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
raise | embezzle
عربی
رفع | جمع , جمع تبرعات , ربى , نهض , أثار قضية , رفع الستارة , ربى الماشية , رقى , أيقظ , شيد , ضحك , رفع معنوياته , خمر , زور شيكا , زاد المبلغ المراهن عليه , سعل مخرجا البلغم , برز , أنهض , رب , شال , رفع الكأس لإحد , رفع لأعلى , زيادة , ارتفاع , زيادة الرهان , إنعاش , إحياء , مزاد , يرفع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "بالا کشیدن" به معنای بالا بردن یا کشیدن چیزی به سمت بالا استفاده می‌شود. در نگارش این کلمه و استفاده از آن در جملات، باید به نکات زیر توجه کرد:

  1. جدا نوشتن: "بالا کشیدن" به صورت جدا نوشته می‌شود. به این معنی که "بالا" و "کشیدن" به هم متصل نمی‌شوند.

  2. فعل و مصدر: "بالا کشیدن" یک فعل مرکب است و به عنوان مصدر (فعل نیا) می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. مانند: "او می‌خواهد بار را بالا بکشد."

  3. صرف فعل: این فعل می‌تواند به شکل‌های مختلف صرف شود. مثلاً: "بالا کشیدم"، "بالا کشید"، "بالا کشیدند" و ...

  4. استفاده در جملات: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، دقت کنید که فعل را با فاعل مناسب به کار ببرید. مثلاً: "گروه کارگران بار را بالا کشیدند."

  5. نکات نگارشی: به طور کلی، در نگارش جملات باید به قواعد نگارشی توجه کرد. نقطه‌گذاری مناسب، استفاده از حروف بزرگ در آغاز جمله و رعایت قواعد املایی از این جمله نکات هستند.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "بالا کشیدن" به درستی در جملات خود استفاده کنید.


واژگان مرتبط: بالا بردن، بلند کردن، بر افراشتن، برداشتن، پروراندن، دستبرد زدن به، حیف و میل کردن، اختلاس کردن، دزدیدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری