جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ārd
flour  |

آرد

معنی: آرد. (اِ) نرمه و آس کرده یا نرم کوفته ٔ حبوب چون جو و گندم و برنج و نخود و باقلا. دقیق . طحین . طحن . آس . پِسْت . لوکه :
گیا همچو دانه ست و ما آرد او
چو بندیشی و این جهان آسیاست .
ناصرخسرو.
بی آرد می شود بسوی خانه زآسیا
آنکو نبرده گندم و جو به آسیا شده ست .
ناصرخسرو.
گفت لحم و دنبه گر یابم که خواهد داد آرد
گفتم آنکو آسیای چرخ گردان ساخته .
کاتبی ترشیزی .
تا آرد ز خمره بار بربست
پیچان شده ام چو تیر تتماج .
بسحاق اطعمه .
|| تقصیر. (برهان ).
- آرد باقلا .
- آرد برنج .
- آرد جو ؛ دقیق الشعیر.
- آرد جو بریان کرده ؛پیَه . سویق الشعیر.
- آرد سبوس دار ؛ خشکار.
- آرد سپید ؛ ارده ٔ کنجد سفید. لکد.
- آرد شدن ؛ نرم گشتن به آس یا هاون و جز آن .
- آرد کردن ؛ نرم کردن به آس یا یانه و امثال آن . اِجشاش . طحن .
- آرد کنار ؛ سویق النبق .
- آرد گندم ؛ دقیق الحنطه .
- آرد میده ؛ سمید.
- آرد نخود ؛ آس کرده ٔ آن .
- آرد نخودچی ؛ نرم کوفته و بیخته ٔ آن که از آن شیرینی پزند و در کوفته کنند.
- مثل آرد ؛ سخت نرم کرده .
- امثال :
آرد بدهن گرفته بودن ؛ آنجایی که باید سخن گفتن خاموش بودن .
ما آرد خود را بیختیم آردبیز خود را آویختیم ؛ نوبت جوانی ، نوبت تحصیل نام ، نوبت شوی نو یا زن نو کردن من گذشته است .
... ادامه
337 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: ( اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'Ard
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 205
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
flour | farina
ترکی
un
فرانسوی
farine
آلمانی
mehl
اسپانیایی
harina
ایتالیایی
farina
عربی
دقيق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

«آرد» یک کلمه فارسی است که به ماده‌ی آسیاب‌شده غلات اشاره دارد و معمولاً برای تهیه نان و دیگر محصولات غذایی استفاده می‌شود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه می‌پردازیم:

  1. حروف و نوشتار:

    • کلمه «آرد» از دو واکه و یک همخوان تشکیل شده و به درستی با حرف «آ» شروع می‌شود.
    • توجه به جایگاه حروف «الف» و «ر» و «د» در این کلمه مهم است.
  2. جمع‌سازی:

    • در زبان فارسی، جمع این کلمه «آردها» خواهد بود. مثلاً: «این آردها از گندم‌های متفاوت تهیه شده‌اند.»
  3. به‌کاربردن در جملات:

    • از این کلمه می‌توان به‌طور معمولی در جملات استفاده کرد: «برای تهیه نان به آرد نیاز داریم.»
  4. نکات نگارشی:

    • کلمه «آرد» را باید از لحاظ نوشتاری با فضای کافی از کلمات دیگر در جمله جدا نوشت.
    • در ابتدا و انتهای جملات، اگر کلمه «آرد» قرار گیرد، باید به علائم نگارشی توجه شود. به‌عنوان مثال: «آرد گندم به کیسه‌ها ریخته شد.»
  5. نقش کلمه در جمله:
    • «آرد» می‌تواند به عنوان نام‌نهاد (اسم) در جمله قرار گیرد و همچنین می‌تواند به عنوان مفعول (شیء) در جمله به‌کار رود. مثلاً: «آرد را الک کردیم.»

به طور کلی، اصول نگارشی و دستوری مرتبط با کلمه «آرد» مانند دیگر کلمات فارسی می‌باشد و با رعایت این نکات می‌توان به درستی از آن در نوشتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند جمله با کلمه "آرد" آورده شده است:

  1. برای تهیه نان تازه، ابتدا به مقداری آرد نیاز داریم.
  2. مادر صبح‌ها همیشه آرد را آماده می‌کند تا کیک بپزد.
  3. آرد گندم یکی از مواد اصلی در تهیه خمیر پیتزا است.
  4. می‌توانیم آرد را با کمی نمک و آب مخلوط کنیم تا خمیر مناسبی به دست آید.
  5. در بازار، انواع مختلف آرد از جمله آرد سفید و آرد کامل موجود است.

اگر به جملات دیگری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری