جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اش . [ اَ / اِ ] (ضمیر) ضمیر متصل مفرد مغایب بمعنی او. و آن بمعانی ذیل است : ضمیر مفعولی برای مفرد مغایب : گفتمش ، بردش ، خوردش : جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد کسی که دید نخواهَدْش کنده بادش کاک . بوالمثل . که رستم یلی بود در سیستان منش کرده ام رستم داستان . (منسوب به فردوسی ). یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از چشم حسود چمنش . حافظ. گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوه ٔ معشوق در این کار داشت . حافظ. || ضمیر فاعلی برای مفرد مغایب ، چنانکه امروز مردم طهران گویند: بمن گفتش بیا؛ یعنی او بمن گفت : اشک باریدش و نیوشه [ظ: شنوشه ] گرفت باز بفزود گفته های دراز. طاهر فضل . || ضمیر اضافی ، که مضاف الیه واقع شود: چشمش ، پایش ؛ بمعنی چشم او، پای او، و در این صورت ضمیر ملکی است : کسی کو بپرهیزد از بدمنش نیالاید اندر بدیها تنش . فردوسی . جامه اش دوزد بگوید تار نیست خانه اش سوزد بگوید نار نیست . مولوی . میچکد شیر هنوز از لب همچون شکرش گرچه در شیوه گری هر مژه اش قتالی است . حافظ. فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش . حافظ. «اش » که به آخر کلمه ملحق شود، همزه ٔ آن ساقط گردد : روزم از دودش چون نیم شب است شبم از بادش چون شاوغرا. ابوالعباس . ولی اگر کلمه مختوم به های غیرملفوظ باشد همزه ٔ آن بجا ماند : زواله اش چو شدی از کمان گروهه برون زحلق مرغ بساعت فروچکیدی خون . کسائی مروزی . نوبت هدهد رسید و پیشه اش وآن بیان صنعت و اندیشه اش . مولوی . و گاه در شعر که همزه خوانده نمیشود، درتحریر نیز همزه را ساقط کنند: پیشه ش . و رجوع به «ش »شود. pottage,potage حساء، حساء اللحم، بوتاج kül cendre asche ceniza cenere
کلمه "اش" در زبان فارسی، یکی از ضمایر اشاره و مالکیت است که به شکلهای مختلفی در جملهها به کار میرود. در زیر چند قاعده و نکته نگارشی مربوط به کلمه "اش" آورده شده است:
نقش ضمیر: "اش" در واقع شکل مختصر شده "او" به عنوان ضمیر شخصی در زبان فارسی است و به معنای "او را" یا "آن را" به کار میرود. این ضمیر معمولاً برای اشاره به اشیاء یا افراد در جمله استفاده میشود.
جایگاه در جمله: معمولاً "اش" بعد از فعل و در نقش مفعول قرار میگیرد. به عنوان مثال: "کتابش را خواندم."
تطابق با فاعل: زمانی که از "اش" استفاده میشود، به یاد داشته باشید که باید با فاعل جمله مطابقت داشته باشد. برای مثال: "آن دختر کتابش را آورد."
نوشتار صحیح: در نوشتن "اش" به صورت جداگانه و به شکل "اش" نوشته میشود و از نوشتن آن به عنوان یک کلمه ترکیبی با "او" پرهیز شود.
به کارگیری در محاوره و نوشتار: "اش" بیشتر در زبان محاوره و غیررسمی به کار میرود، در حالی که در زبان رسمیترو نوشتههای علمی، ممکن است از واژههای دیگر استفاده شود.
حالتهای مختلف: در برخی از جملات، "اش" به شکل "ایشان" یا "آنها" نیز به کار میرود، به ویژه در موقعیتهای رسمی یا برای احترام بیشتر به فرد اشارهشده.
با این توضیحات، امیدوارم مفهوم و کاربرد "اش" در زبان فارسی برای شما روشنتر شده باشد. اگر سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اش" در جملات آوردهام:
کتابش را روی میز گذاشت.
او همیشه دوست داشت که در کنار خانوادهاش باشد.
رنگ لباسش بسیار زیباست.
صدای خندهاش همه جا را پر کرده بود.
نگران سلامتیاش بودم و میخواستم کمکش کنم.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا در زمینه خاصی مد نظرتان است، بفرمایید!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر