جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اشعار. [ اِ ] (ع مص ) آگاهی و اطلاع دادن . (فرهنگ نظام ). اشعره الامر؛ آگاهانید وی را از آن کار و کذا اشعره بالامر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شعار پوشانیدن کسی را. || اشعر الجنین ؛ موی برآورد بچه در شکم مادر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اشعر الخف ؛ موی را داخل موزه کرد. (منتهی الارب ). اشعر الخف و الجبة؛ بَطَّنَها بشعر. (اقرب الموارد). || اشعرت الناقة؛ بچه ٔ موی برآورده انداخت ماده شتر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اشعر الهم قلبه ؛ بجای شعار شد اندوه دل او را. و کل ما الزقته بشی ٔ فقد اشعرته به . (منتهی الارب ). اشعر الهَم ﱡ قلبی ؛ لصق به و کل ما الصقته بشی ٔ فقد اشعرته به . (اقرب الموارد). || اشعر القوم ؛ ندا کردند آن قوم بر شعار خود تا اینکه یکدیگر را بشناسند. و شعار قراردادند آن قوم برای خود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اشعر البدنة؛ خون آلود کرد کوهان شترقربانی را تا آنکه شناخته شود. (منتهی الارب ). اشعر البَدَنَةَ؛ اعلمها ای جعل لها علامة و هو ان یشق جلدها او یطعنها فی اَسنمتها حتی یظهر الدم و یعرف انهاهَدی . (اقرب الموارد). || اشعر الرجل همّاً؛ بجای شعار آن مرد چسبید بهم . (منتهی الارب ) . || اشعر فلاناً شراً؛ پوشانید فلان بدی را بفلان . (منتهی الارب )؛ غشیه به . (اقرب الموارد). || اشعره الحب مرضاً؛ فروگرفت عشق او را به بیماری . (منتهی الارب ). اشعر الحب فلاناً مرضاً؛ امرضه . (اقرب الموارد). || اشعر السکین شعرة؛ ساخت برای کارد مر شعیرة. (منتهی الارب ). اشعر نصاب النصل ؛ جعل له شعیرة. (اقرب الموارد). || اُشعر الملک (مجهولاً)؛ کشته شد ملک . (منتهی الارب ). عرب به پادشاهانی که کشته میشدند، میگفتند: اُشْعِروا و به مردم عامی که مقتول میشدند، میگفتند: قُتِلوا. (از اقرب الموارد). || اشعره سناناً؛ خالطه به . || اشعر امر فلان ؛ آنرا معلوم و مشهور ساخت . || اشعر فلاناً؛ جعله علماً بقبیحة اشادها علیه . || اشعر دماه و اشعره مِشْقَصاً؛ دمّاه ُ به . (اقرب الموارد). 1- ابراز، اظهار، اعلام، بيان
2- آگاهانيدن، آموختن poetry, report, poems شعر، أشعار، الصفة الشعرية، الإحساس الشعري، شِعر Şiirler poèmes gedichte poemas poesie شعر، نظم، فن شاعری، چامه سرایی، لطف شاعرانه، گزارش، خبر، انتشار، شهرت، صدا
کلمه "اشعار" جمع "شعر" است و در زبان فارسی به معنای آثار شعری و ادبیاتی است که در قالب شعر نوشته شدهاند. در اینجا به برخی از قواعد و نکات مربوط به استفاده از کلمه "اشعار" اشاره میکنم:
جمع و مفرد: "شعر" مفرد است و "اشعار" جمع آن. در هنگام استفاده توجه کنید که اگر به تعداد محدود یا یک شعر خاص اشاره دارید، باید از "شعر" استفاده کنید.
نحو: "اشعار" معمولاً میتواند به عنوان فاعل، مفعول و یا در دیگر نقشهای نحوی در جمله مورد استفاده قرار گیرد.
مثال: "اشعار حافظ در دل مردم جای دارد." (فاعل)
مثال: "من اشعار سعدی را دوست دارم." (مفعول)
ساختار جملات: در جملات، میتوان کلمه "اشعار" را به راحتی در کنار دیگر کلمات و عبارات قرار داد.
مثال: "این اشعار بیانگر عواطف عمیق انسانی هستند."
توجه به معانی و سیاق: هنگام استفاده از "اشعار"، به سیاق و زمینه کلام توجه کنید تا معنای درست انتقال یابد و مفهوم صحیحی به شنونده یا خواننده منتقل شود.
نگارش: در نگارش رسمی و ادبی، حتماً به قواعد نگارشی توجه کنید. مثلاً در متون ادبی و تحلیلی، توجه به قاعدههای نگارشی بسیار مهم است.
الفاظ ترکیبی: واژه "اشعار" میتواند در ترکیب با دیگر واژهها به کار رود، مانند:
"اشعار عاشقانه"
"اشعار اجتماعی"
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "اشعار" به درستی و به زیبایی در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اشعار" در جملات آورده شده است:
اشعار حافظ به دلیل عمق معنا و زیبایی زبانش همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
در جلسات ادبی، ما به خواندن اشعار عاشقانه پرداختیم و در مورد مضامین آن بحث کردیم.
اشعار سعدی تنها به عشق محدود نمیشوند؛ بلکه در آنها پیامهای اجتماعی و اخلاقی نیز وجود دارد.
معلم به شاگردانش پیشنهاد کرد که اشعار معروف را حفظ کنند تا در درک ادبیات بهتر عمل کنند.
اشعار نظامی گنجوی داستانهای حماسی را به زیبایی روایت میکند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر