جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اصحاب . [ اِ ] (ع مص ) یار کردن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). همراه کردن . || صاحب یار و مصاحب شدن . (منتهی الارب ). خداوند یار و مصاحب شدن . (از اقرب الموارد). یار شدن . (آنندراج ). || اصحاب مرد و دابه برای کسی ؛ رام و منقاد شدن آنها جهت او پس از دشواری و صعوبت ، و حقیقت مفهوم اینست که پس از نفرت داشتن و گریزان بودن ، در صحبت و همراهی وی درآمدن آنها. گویند: استصعب ثم اصحب . (از اقرب الموارد).آرام گردیدن شتر بعد سختی و رمیدگی . رام گردیدن بعداز رَموکی . (منتهی الارب ). منقاد گردیدن . (از تاج المصادر بیهقی ). منقاد گشتن . (زوزنی ). رام شدن . (آنندراج ). همراه گردیدن . تابع شدن . || اصحاب مرد؛ بالغ شدن پسر وی و همانند خود وی گردیدن او. (از اقرب الموارد). صاحب پسر بالغ گشتن مرد. (منتهی الارب ). خداوند پسر بالغ شدن . || اصحاب آب ؛ چغزلاوه آوردن آب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). بزغ سمه گرفتن روی آب . (تاج المصادر بیهقی ). بزغ سمغ گرفتن روی آب ، یعنی طحلب برآوردن آن و مانند جامه و موی باشد بروی آب ، و آنرا غوک جامه گویند. (لغت خطی ). || اصحاب کسی را؛ حفظ کردن آن . نگهبانی کردن آن . (از اقرب الموارد). در پناه گرفتن . (ترجمان علامه ٔجرجانی ص 13). نگاهبانی کسی کردن . (منتهی الارب ). || اصحاب زِق ؛ موی و پشم مشک را به روی گذاشتن . و کذا اصحاب الادیم . (منتهی الارب ). فروگذاشتن موی یا بقولی پشم و یا کرک مشک به روی آن . (از اقرب الموارد). موی و پشم را بر مشک ماندن . || اصحاب کسی را؛ منع کردن و بازداشتن وی را از کاری . (از اقرب الموارد). بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ). || مصاحب چیزی گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ). 1- دمخوران، دمسازان، همراهان، همنشينان، ياران
2- پيروان، تابعين companions الصحابة sahabeler compagnons gefährten compañeros compagni
کلمه «اصحاب» در زبان فارسی به معنای «دوستان» یا «همراهان» است و بهخصوص در متون دینی و تاریخی به کار میرود. برای نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است:
نحوهی نوشتن: کلمه «اصحاب» به صورت زیر نوشته میشود و نیازی به تغییر یا ویرایش ندارد.
تعداد و جمع: «اصحاب» جمع «صحابه» است و به گروهی از افراد اشاره دارد. در متنهایی که به گروهی اشاره دارند، از این کلمه به درستی استفاده کنید.
کاربرد در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان اسم و برای اشاره به افراد خاص یا گروههای خاص (مثل اصحاب پیامبر) به کار میرود. مثلاً: «اصحاب پیامبر در احادیث نقش مهمی دارند.»
آوای کلمه: کلمه «اصحاب» به صورت «as-hab» تلفظ میشود و به هجاهایی تقسیم نمیشود.
توجه به زمینهی فکری: این کلمه باید در زمینههای مذهبی، تاریخی یا ادبی استفاده شود و در متنهای غیررسمی یا محاورهای کمتر به کار میرود.
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه «اصحاب» به درستی و به شکل مناسب استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اصحاب" در جمله آمده است:
اصحاب پیامبر (ص) در زمان سختی همیشه کنار او بودند.
در کلاس، اصحاب علم و ادب بحثهای جالبی را آغاز کردند.
کتاب درباره زندگی اصحاب امام حسین (ع) و فداکاریهای آنهاست.
اصحاب این کتاب، نظرات متفاوتی درباره موضوعات مختلف دارند.
او گفت که تنها با اصحاب خود به سفر میرود.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!