جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اصلاً. [ اَ لَن ْ ] (ع ق ) بهیچرو. بهیچوجه . ابداً. بالمرة. هرگز. هگرز: مافعلته اصلاً؛ یعنی بالمرة و نصب آن بر مصدر یا بر حال است ، ای ذااصل و همچنین رأساً و بقولی نصب آن بر ظرفیت است . (از اقرب الموارد). هرگز، الف که در آخر اصلا است بر وقف است یا در عوض تنوین چرا که اصلا در حقیقت اصل بود. (آنندراج ) (غیاث ازکشف ). ازبن . ازبنه . ازبیخ (عامیانه ) : بیهوش افتاد و اصلاً و قطعاً ازو نفس برنمی آمد. (انیس الطالبین ص 180). بهیچ چیز و بهیچ کس اصلاً مشغول نگردم .(انیس الطالبین ص 227). یرلیغ در باب آنکه متوجهات ولایات که دیوان اعلی مفصل نوشته حوالت کنند و ملوک و حکام ولایات اصلاً برات ننویسند. (تاریخ غازان چ انگلستان ص 257). فرمان فرماییم تا هر آفریده ای که قرضی بستاند اصلاً و رأساً رأس المال و ربح به او ندهد. (تاریخ غازان همان چاپ ص 323). || هرآینه . || علی القاعدة. || مقابل فرعاً. ابداً، اساساً، مطلقاً، هرگز، هيچ، هيچگاه، هيچوقت ever, none, nix, at all أبدا، دائما، أى وقت، في أى وقت، في زمانك، أبدًا hiç du tout überhaupt en absoluto affatto همیشه، همواره، هیچ، اصلا، در هر صورت، بهیچ وجه