جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'eslāh
repair  |

اصلاح

معنی: اصلاح . [ اِ ] (ع مص ) راست کردن عصا و چوب را به آتش . (منتهی الارب ). || بصلاح آوردن . (زوزنی ). بصلاح آوردن و نیکو کردن . (آنندراج ). نیکو کردن .(منتهی الارب ). با صلاح آوردن . (مؤید الفضلا) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). لَم ّ. (تاج المصادر بیهقی ). بصلاح آوردن و نیک و بهتر کردن . ضد افساد.مثال : حالت مشرقیان قابل اصلاح است . (فرهنگ نظام ). درست کردن . التیام دادن . بسامان آوردن . سر و سامان دادن به کارها. درست کردگی و راست کردگی . (ناظم الاطباء). ضد افساد چیزی . دور کردن تباهی و راست کردن چیزی . (از قطر المحیط) (از المنجد) : نیش کژدم ... را اگرچه بسیار بسته دارند و در اصلاح آن مبالغت نمایند، چون بگشایند بقرار اصل بازرود. (کلیله و دمنه ).
کلک سر سبز اوست از پی اصلاح ملک
از حبشه سوی روم تیزرونده نوند.
سوزنی .
یکی از وزرا بر زیردستان رحمت آوردی و اصلاح همگنان را بخیر توسط کردی . (گلستان ).
چون بازنیاید ز بت و بتکده خسرو
اصلاح مزاج سگ دیوانه چه کوشم ؟
؟ (از آنندراج ).
|| نیکویی نمودن . (منتهی الارب ). احسان کردن . نیکویی کردن . (از مؤید الفضلا). نیکویی نمودن ، یقال : اصلح الیه ؛ اذا احسن . با همدیگر نیکی کردن . (ناظم الاطباء).به کسی نیکی کردن . (از المنجد) (از قطر المحیط). و گویند: اصلح اﷲ له فی ذریته و ماله . (از المنجد). || با هم آشتی کردن . (منتهی الارب ). آشتی نمودن . خلاف افساد. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). آشتی کردن . (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام ). || اصلاح میان قوم ؛ سازش دادن آنان را. (از قطر المحیط). اصلاح میان کسان ؛ سازش دادن ایشان را. (از المنجد). || به اصلاح آوردن معیشت ؛ ترقیح . (تاج المصادر بیهقی ). || تراشیدن یا زدن یا پیراستن موی سر و صورت . آرایش زلف و ریش . (ناظم الاطباء). رجوع به اصلاح کردن و اصلاح صورت و اصلاح سر شود :
بس که اصلاح خط خوب تو دارم در نظر
در میان خواب [هم ] تصحیح قرآن می دهم .
؟ (از آنندراج ).
|| فراهم آمدن قومی بر امری . (منتهی الارب ). || اصلاح ساز؛ پرداخت کوک آن . || تصحیح . || رفع عیب و فساد چیزی . || ترتیب و بند و بست . || بهبود از بیماری . (ناظم الاطباء). || اصلاح دارویی ؛ داروی دیگری با آن یار کردن تا از جنبه ٔ زیان آن بکاهد. تهیه و آماده و ساخته کردن دارو: عم انه امر باصلاحه فاصلح و اخذه لوقته . (عیون الانباء ج 1 ص 196). || در تداول امروز، از نظر مذهبی و اجتماعی مرادف کلمه ٔ رفرم است و آن در آغاز عبارت از جنبش دینی اصلاح خواهانه ای بود که مارتین لوتر در آلمان بسال 1521 م . بدان همت گماشت و از کلیسیای کاتولیکی انشعاب کرد و آنگاه زوینگل و کالون در سویس از جنبش وی پیروی کردند و در نتیجه ٔانشعاب آنان مذهب پروتستان پدید آمد و در برابر کلیسیاهای کاتولیک ، کلیسیاهای پروتستان ها در سراسر کشورهای مسیحی تأسیس یافت . رفته رفته کلمه ٔ اصلاح بر هر تغییری خواه مذهبی و خواه اجتماعی و سیاسی اطلاق گردید، چنانکه هم اکنون مراد از اصلاح امور، دادن تغییرات سودمند در کارهاست و اصلاح طلبان یا اصلاح خواهان کسانی هستند که خواستار اصلاحات اجتماعی بشیوه ٔ تکامل و تدریج اند، در برابر دسته های افراطی و انقلابی که تغییر اوضاع را بشیوه ٔ انقلاب می طلبند. رجوع به عنوانهای اصلاح طلب و اصلاح خواه شود. || (اِخ ) اصلاح المنطق ،کتابی ازآن ابن سکیت بود که ابوزکریا خطیب تبریزی بشرح و تهذیب آن پرداخت و اب لویس شیخو آنرا بعنوان تهذیب الالفاظ طبع کرد. (896 از اعلام المنجد).
... ادامه
993 | 0
مترادف: 1- آشتي، سازش، صلح 2- تصحيح، تنقيح، غلطگيري 3- تعمير، مرمت 4- تاديب، تزكيه، تهذيب 5- دستكاري، رتوش
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: ( اِ ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'eslAh
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 130
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
repair | correction , modification , amendment , shaving , rectification , revision , reformation , adjustment , reconciliation , betterment , regeneration , renovation , atonement , emendation , reparation
ترکی
düzeltme
فرانسوی
correction
آلمانی
korrektur
اسپانیایی
corrección
ایتالیایی
correzione
عربی
إصلاح | ترميم , صيانة , أشغال , ترقيع الملابس , تصليح الأحذية , تدميم , أصلح , رمم , رقع , أصلح الأحذية , لاذ , ذهب , صان , جدد , بصلح
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اصلاح" در زبان فارسی به معنای بهبود، تصحیح یا تغییر مثبت است و در جملات و متون مختلف کاربرد دارد. در اینجا چند نکته有关 قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه آورده شده است:

  1. نحوه نگارش: کلمه "اصلاح" به صورت "اصلاح" نوشته می‌شود و نیازی به علامت خاصی ندارد.

  2. کاربرد در جملات:

    • می‌توان از "اصلاح" در زمینه‌های مختلفی چون اصلاحات اجتماعی، اصلاح اشتباهات، اصلاح الگوها و ... استفاده کرد.
    • به عنوان مثال: "برای بهبود سیستم آموزشی، نیاز به اصلاحات اساسی داریم."
  3. ترکیبات: "اصلاح" می‌تواند با سایر کلمات ترکیب شود:

    • اصلاحات آموزشی
    • اصلاح اجتماعی
    • اصلاح ساختاری
  4. جملات فعلی: به عنوان یک فعل، "اصلاح" می‌تواند به صورت زیر به کار رود:

    • "ما باید این اشتباه را اصلاح کنیم."
    • "لطفاً اصلاحات لازم را انجام دهید."
  5. معانی مختلف: بستگی به متن و زمینه، ممکن است معانی مختلفی داشته باشد، بنابراین دقت در انتخاب کلمات هم‌جوار ضروری است.

  6. حفظ نکات نگارشی: در استفاده از "اصلاح"، باید به قواعد زبانی و دستور زبان فارسی توجه کرد، مثلاً ترتیب کلمات و استفاده صحیح از حروف اضافه.

این نکات به شما کمک می‌کند تا از کلمه "اصلاح" به درستی و به صورت مناسب در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اصلاح" در جمله آورده شده است:

  1. دولت برنامه‌ای برای اصلاح نظام آموزشی در نظر گرفته است.
  2. او به دنبال اصلاح عادات غذایی خود است تا زندگی سالم‌تری داشته باشد.
  3. اصلاح قوانین کار در کشور می‌تواند به بهبود شرایط کارگران کمک کند.
  4. نیاز به اصلاحات اساسی در سیستم بهداشت و درمان احساس می‌شود.
  5. معلم در کلاس درباره اهمیت اصلاح غلط‌های نوشتاری صحبت کرد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید یا موضوع خاصی مد نظر شماست، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: تعمیر، تصحیح، غلط گیری، تادیب، تعدیل، پیرایش، تصرف، تغییر و تبدیل، ترمیم، تراش، تراشه، صورت تراشی، چیز تراشیده، یکسوسازی، جبران، راستگری، تجدید نظر، مرور، بازدید، باز بینی، چاپ تازه، اصلاحات، تهذیب، تنظیم، تطبیق، میزان، تسویه، مصالحه، تلفیق، اشتی، بهبود، بهبودی، بهتری، احیاء، باززایی، نوزایش، تهذیب اخلاق، باز زاد، نوسازی، باز نوساخت، کفاره، دیه، غرامت، تاوان، جبران غرامت، غرامت جنگی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری