جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

اضاءة

معنی: اضاءة. [ اِ ءَ ] (ع مص ) روشن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (ترجمان تهذیب عادل ص 14) (مؤید الفضلا). || روشن کردن . (منتهی الارب ) (ترجمان تهذیب عادل ص 14) (مؤید الفضلا) (آنندراج ) (غیاث ) (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). انارة. اشراق . تضویة. (اقرب الموارد). لازم و متعدی است .
- امثال :
اَضِی ْٔ لی اَقْدَح ْ لک ؛ مثلی است که در موردمکافات افعال آرند و حقیقت معنی آن این است که : به من عنایت کن بیش از آنچه من به تو عنایت دارم ، زیرا اضأت فزونتر از قدح است . (از اقرب الموارد).
|| انداختن کمیز را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شاشیدن . بول خود انداختن . (از اقرب الموارد). || (اِ) آب در گودال فراهم آمده از سیل یا جز آن . || غدیر کوچک . || مسیل آب به غدیر. (از معجم البلدان ). || مبطخه . رجوع به اضاء شود. || بیشه ٔ خلاف هندی . (از اقرب الموارد). رجوع به اضاء شود.
... ادامه
353 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 802
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
سد | خزان , مياه السد , أم للحيوان الداجن بالذات , حجز بسد , زود بسد , ضبط

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری