جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'etlāq
use  |

اطلاق

معنی: اطلاق . [ اِ ] (ع مص ) اطلاق عدو؛ زهر خورانیدن دشمن را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). نوشاندن زهر دشمن را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || اطلاق بنخلة؛ گشنی دادن خرمابن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گشن دادن خرمابن را. (ناظم الاطباء). تلقیح کردن نخل . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || اطلاق قوم ؛ رسیدن و بی مهار گردیدن شتران ایشان . (از منتهی الارب ). بی مهار گشتن شتران . (آنندراج ). رسیدن مردم و بی مهار گردیدن شتران ایشان . (ناظم الاطباء). اطلاق قوم ؛ رها شدن و گشوده گشتن عقال شتران ایشان . (از اقرب الموارد)؛ رها شدن شتران ایشان در طلب آب . (از متن اللغة). || دست گشادن .(کشاف اصطلاحات الفنون از صراح ). گشادن دست بنیکی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اطلاق دست کسی بخیر؛ گشادن آن بنیکی . (از اقرب الموارد). || گشاده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || طلاق دادن زن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رها کردن زن از بند. (زوزنی ). اطلاق همسر؛ طلاق دادن وی را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). تطلیق . (متن اللغة). || اطلاق مواشی ؛ بچرا گذاشتن چهارپایان و روان کردن آنها به چراگاه . (از اقرب الموارد). بچرا گذاشتن و رها کردن . || اطلاق ناقه ؛ راندن آن بسوی آب و آزاد گذاشتن آن برای چریدن درشب ِ زادن . || اطلاق دارو به معده ؛ رساندن آن به شکم . (از متن اللغة). || اطلاق گوینده در سخن ؛ تعمیم دادن سخن و مقید نکردن آن . (از اقرب الموارد). اطلاق گفتار؛ رها کردن آن بی قید و شرط. (از متن اللغة). بی قید و شرط گذاشتن کلام . (یادداشت مؤلف ). و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: خفاجی در حاشیه ٔ تفسیر بیضاوی در تفسیر آیه ٔ صم بکم عمی [/2 18 و 171] الاَّیه ... گفته که : اطلاق ضد تقیید است و آن عبارت باشد از استعمال لفظ بمعنای خود خواه از طریق حقیقت و خواه بر سبیل مجاز. || در تداول فارسی ، روان کردن . (غیاث ). روانگی . (ناظم الاطباء). روان کردن چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || مأخوذ از تازی در پارسی ، عموم . مثال : نمی شود گفت اهل فلان ملک بر سبیل اطلاق بَدند. (فرهنگ نظام ).
- براطلاق ؛ مطلقاً. بطور عموم و بطور کلی . علی الاطلاق .
- به اطلاق ؛ مطلقاً. عموماً :
این به افعال همچو تنینی است
وآن به اطلاق سخت شیطانیست .
مسعودسعد.
- حکیم علی الاطلاق ؛ خدای تعالی .
- علی الاطلاق ؛ بطور مطلق . بطور شمول و شامل بودگی . (ناظم الاطباء). بی قید و بی شرط.
|| شکم راندن . (آنندراج ) (غیاث ). تخلیه ٔ شکم و اسهال . (ناظم الاطباء). مقابل قبض . راندن . براندن ، چنانکه مسهل شکم را . (یادداشت مؤلف ). رونش . شکم روش . گشادن . (غیاث ). بگشادن . برگشادن . مقابل قبض :
از هلیله زفت شد اطلاق رفت
آب آتش را مدد شد همچو نفت .
مولوی .
|| رها کردن بندی را از بند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از بند رها کردن . (آنندراج ). اطلاق اسیر؛ آزاد کردن وی . (از اقرب الموارد). رها کردن بندی . (کشاف اصطلاحات الفنون ). رها کردن از بند. (تاج المصادر بیهقی ). رها کردن . (غیاث ). رهایی و آزادی . آزاد کردن . یله کردن . سر دادن . ول کردن . آزادکردگی . خلاصی از قید و بند. بازکردگی . نجات . (ناظم الاطباء) :
هست امروز به اطلاق دل من نگران
که در این حبس ز احسان تو صد برگ و نواست .
مسعودسعد.
دست او در حل و عقد و حبس و اطلاق روان کرد و رو سوی غزو کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 364 چاپی ). سلطان اطلاق او التماس کرد. (جهانگشای جوینی ).
گر نشد غره بدین صندوق ها
همچو قاضی جوید اطلاق و رها.
مولوی .
ذکر اطلاق و رهانیدن از ضمان اهل قم را. (تاریخ قم ص 149). || بمجاز، خرج کردن . پرداختن : چون گورخان را خزانه ها بعضی از غارت و بعضی از اطلاق جرایات و مواجب تهی گشته بود. (جهانگشای جوینی ).
- حق اطلاق ؛ در تداول خراج گزاری قدیم ، پولی بوده که برای رهایی از ضمان خراج پس از پرداخت آن می گرفته اند و آن بهر هزار دینار دو دینار بوده است . رجوع به تاریخ قم ص 149، و اطلاق نامه شود.
... ادامه
501 | 0
مترادف: 1- انتساب 2- آزادي، رهايي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: ( اِ ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'etlAq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 141
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
use | predication , application
ترکی
uygulanabilirlik
فرانسوی
applicabilité
آلمانی
anwendbarkeit
اسپانیایی
aplicabilidad
ایتالیایی
applicabilità
عربی
استخدم | استعمل , عامل , إستفاد من إستعمال , دمن الخمر , استعمال , فائدة , نفع , منفعة , عرف , ضرورة , ميل , ولوع , يستخدم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اطلاق" در زبان فارسی به معنای "گستردگی" یا "تعمیم" است و می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت اصول نگارشی مرتبط با آن، برخی قواعد و نکات زیر را می‌توان در نظر گرفت:

  1. جایگاه کلمه در جمله: "اطلاق" معمولاً به عنوان اسم به کار می‌رود و می‌تواند نقش مفعول یا فاعل را در جمله ایفا کند. به عنوان مثال:

    • "این قانون اطلاق دارد."
    • "اطلاق این مفهوم به موضوعات دیگر اشتباه است."
  2. نوشتار صحیح: "اطلاق" به صورتی که ذکر شد، باید به همین شکل نوشته شود و توجه به رسم‌الخط و نیاکاسی‌های آن اهمیت دارد.

  3. دقت در کاربرد: ممکن است کلمه "اطلاق" در برخی عبارات به شکل غلط استفاده شود، به‌ویژه در مواردی که به معانی خاص از قبیل "تعریف" یا "محدودیت" اشاره دارد. توجه داشته باشید که اطلاق به معنای کلی‌نگری است.

  4. جملات مثال:

    • "در این پروژه، ما به اطلاق برنامه‌ها توجه ویژه‌ای داریم."
    • "آیا می‌توانیم این عنوان را بدون اطلاق به شرایط خاصی بکار بریم؟"
  5. ترکیبات: "اطلاق" ممکن است در ترکیب با دیگر کلمات قرار گیرد، مانند "اطلاق قوانین" یا "اطلاق مفاهیم".

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی از کلمه "اطلاق" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اطلاق" در جملات مختلف آورده‌ شده است:

  1. در عرصه حقوقی، اطلاق یک قانون می‌تواند به معنای کاربرد کلی آن در تمامی موارد مشابه باشد.

  2. استفاده از واژه "کارگر" در این متن به طور عام اطلاق می‌شود و شامل تمامی افرادی می‌گردد که در سازمان فعالیت می‌کنند.

  3. در علم فلسفه، اطلاق مفاهیم می‌تواند به برداشت‌های متفاوتی از آن‌ها منجر شود.

  4. در برخی موارد، اطلاق عنوان «محقق» به فردی ممکن است نیازمند شرایط خاصی باشد.

  5. با توجه به شرایط موجود، اطلاق این موضوع به همگان منطقی به نظر نمی‌رسد.

اگر سؤال یا درخواست دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: استفاده، مصرف، کاربرد، استعمال، فایده، اثبات، اسناد، اظهار، اعلام

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری