جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اعتبار.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) شگفتی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشگفت آمدن . (از اقرب الموارد). || پند گرفتن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). عبرت گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پند گرفتن . عبرت گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ). عبرت گرفتن و سرمشق کار خود کردن . (فرهنگ نظام ).پند و اندرز گرفتن . (از اقرب الموارد). || یکی را به دیگری قیاس کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : اعتبر الصاحب بالصاحب . و منه حدیث ابن سیرین : انی اعتبر الحدیث ؛ یعنی یعبر الرؤیا علی الحدیث و یعتبر به کما یعتبرها بالقرآن فی تأویلها مثل ان یعبر الغراب بالفاسق و الضلع بالمراءة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اندازه کردن . (تاریخ بیهقی ازیادداشت مؤلف ). || در اصطلاح ، دقت کردن در معنی حکم ثابت و الحاق آن بر نظایرش . و این عین قیاس است . (از تعریفات جرجانی ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: در لغت بمعنای رد چیزی به نظائر آن باشد به این صورت که حکم آنرا بر نظائر آن بار کند و بهمین جهت اصلی را که اشباه و نظائر به آن ارجاع گردد، عبرت گویند و آن بنابر مستفاد از توضیح و تلویح در باب قیاس شامل پند گرفتن و قیاس عقلی و شرعی می باشد و نزد محدثان تحقیق در پیرامون حدیثی باشد که گمان رود خبر واحد است تا معلوم شود که آن متابع هست یا متابعنیست . بدین صورت که درباره ٔ طرق روایت تحقیق شود تامعلوم گردد از جوامع است یا از مسانید یا اجزاء. و ابن الصلاح توهم کرده است که اعتبار، قسیم شواهد و متابعات است ولی چنین نیست بلکه اعتبار شکل و هیئت توصل بمتابعات و شواهد است و در اصطلاح اهل اصول فقه ، اعتبار کردن عین وصف در عین حکم است . در تلویح آمده که :اعتبار بطور اطلاق در شرع بمعنی لحاظ کردن عین وصف یعنی علت در عین حکم است نه اعتبار کردن جنس وصف در عین حکم و نه اعتبار وصف در جنس حکم . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || در اصطلاح عبارت است از این که : دنیا را فانی بنگرد و گردانندگان آنرا مرده انگارد و معمور آنرا خراب شده محسوب دارد. و برخی گویند:اعتبار اسم است معتبر را و آن فانی دیدن تمام دنیاست بوسیله ٔ فانی بودن اجزاء آن . و عده ای گویند: اعتبار از ماده ٔ عبر بمعنی شقی از نهر و دریاست ، یعنی معتبر نفس خود بر حرفی از مقامات دنیا ببیند. (از تعریفات جرجانی ). || اختیار کردن و بعبرت نظر کردن در چیزی و قیاس کردن آن بنظائرش و حکم یکی را بردیگری بار کردن . (از اقرب الموارد). بعبرت نگه کردن و قیاس کردن . (آنندراج ). || اعتماد و تکیه کردن . (از اقرب الموارد). اعتماد. (فرهنگ نظام ): چون من بشما اعتبار نمیکنم سرّم را بشما نمیگویم . (فرهنگ نظام ). || به اندیشه فروشدن . (فرهنگ فارسی معین ). به اندیشه از پی چیزی فرارفتن . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از تاج المصادر بیهقی ). || چیزی را نیک انگاشتن و نکو شمردن . (آنندراج ). چیزی را نیک انگاشتن . (فرهنگ نظام ) (غیاث اللغات ). 1-،
2- ارج، ارزش، پشتوانه،
3- آبرو، حيثيت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام،
4- ، پندگيري، عبرت،
5- ، پشتوانه، سنديت، وجهه،
6- ، تاثير، نفوذ،
7- ، تنخواه، سرمايه، مايه،
8- ، اطمينان، اعتماد credit, validity, reliability, credibility, reputation, validation, prestige, authenticity, authority, trust, esteem, influence, reputability, estimate, importance ائتمان، تسليف، مفخرة، ثقة، سمعة، دين، رصيد دائن، شرف، تصديق، مدين، صدق، قيد له حساب، نسب شيئا إلى geçerlilik validité gültigkeit validez validità نسیه، ستون بستانکار، خوشنامی، فام، اب رو، صحت، درستی، تایید، تصدیق، تنفیذ، قابلیت اطمینان، قابلیت اعتماد، قابل قبول بودن، باور کردن، شهرت، سابقه، اشتهار، نیکنامی، تایید اعتبار، معتبر سازی، قدر و منزلت، حیثیت، سندیت، سنخیت، قدرت، اختیار، اجازه، تسلط، اطمینان، امانت، توکل، ایمان، عزت، قرب، رعایت ارزش، تاثیر، توانایی، تفوق، تجلی، قابلیت اشتهار، تخمین، ارزیابی، براورد، دیدزنی، تقویم، اهمیت، شان، تقاضا
ائتمان|تسليف , مفخرة , ثقة , سمعة , دين , رصيد دائن , شرف , تصديق , مدين , صدق , قيد له حساب , نسب شيئا إلى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اعتبار" در زبان فارسی به معنای ارزش، اعتنا و یا حیثیت است. این کلمه را میتوان در جملهها و متون مختلف به کار برد. در ادامه، برخی از قواعد نگارشی و نکات مرتبط با استفاده از این کلمه را بررسی میکنیم:
نوشتن با حروف صحیح: کلمه "اعتبار" باید به درستی و با توجه به قواعد املایی نوشته شود.
نحوه استفاده در جمله:
اعتبار میتواند به عنوان اسم در جملات به کار رود. به عنوان مثال: "این مدارک از اعتبار لازم برخوردار نیستند."
میتوان آن را در ترکیبهای مختلف نیز به کار برد: "اعتبار ملی"، "اعتبار مالی"، "اعتبار اجتماعی" و ...
مفاهیم مرتبط: کلمه "اعتبار" ممکن است در معانی مختلفی مانند اعتبار بانکی، اعتبار علمی، یا اعتبار اجتماعی و... مورد استفاده قرار گیرد.
معادلها و همخانوادهها: برای بهتر فهمیدن مفهوم "اعتبار"، میتوان به کلمات مرتبطی مانند "اعتنا"، "احترام" و "ارزش" اشاره کرد.
نشانهگذاری: هنگام نوشتن جملات، توجه به کاربرد صحیح نشانههای نگارشی (مانند ویرگول، نقطه و ...) نیز ضروری است. به عنوان مثال: "این پروژه نیاز به اعتبار بیشتری دارد، تا به مرحله اجرا برسد."
توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش و بیان مفهومی دقیقتر کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اعتبار" در جملات مختلف آورده شده است:
اعتبار این بانک در میان مردم بسیار بالا است.
او برای دریافت وام به دلیل بالا بودن اعتبارش، مشکلی نداشت.
این مقاله به خاطر منابع موثق خود، اعتبار زیادی در دانشگاه دارد.
با گذشت زمان، اعتبار کسانی که دروغ گفته بودند، کاهش یافت.
ما برای انجام این پروژه نیاز به اعتبار مالی داریم.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید یا به موضوع خاصی مربوط میشود، خوشحال میشوم که کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر