جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'e'terāf
admission  |

اعتراف

معنی: اعتراف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خبر دادن کسی را از نام و حال و صفت خود. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). از نام و کار خود کسی را خبر کردن . (از اقرب الموارد): اعترف الی اعترافاً؛ خبر داد مرا از نام و حال و صفت خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خبر کردن . (المصادر زوزنی ). || خبر پرسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خبر خواستن از کسی ، یقال : «اذهب الی هؤلاء القوم فاعترفهم ». (از اقرب الموارد). پرسیدن چیزی از کسی . (تاج المصادر بیهقی ). پرسیدن چیزی . (آنندراج ). || ذلیل و خوار گردیدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). خوار و فرمانبردار گردیدن . (از اقرب الموارد). || شناختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شناختن . (آنندراج ) (منتخب از آنندراج ). || شکیبا شدن بر امری . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). صبر کردن . (آنندراج ). بر چیزی شکیبایی کردن . (از اقرب الموارد). || اقرار کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن تهذیب عادل بن علی ). بر خطای خود اقرار کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). اقرار کردن بگناه و جز آن . (بهار عجم ). اقرار دادن . (تاج المصادر بیهقی ). بزیان خویشتن بچیزی اقرار کردن . (از اقرب الموارد). بَوء. بُوآء. تَذریع. اِمصاع . اِذعان . به گردن گرفتن .ضد انکار. (از یادداشتهای مؤلف ). مقر شدن . خستو شدن . اقرار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). استو شدن . (تاریخ بیهقی ). خستو شدن . (از یادداشت مؤلف ). || صید کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) اقرار. (ناظم الاطباء). اذعان . ضد انکار : و ثمره ٔ این اعتراف و رضا آن است که احاطه کند زیادتی فضل خدا را. (تاریخ بیهقی ص 309). و بفضل او جزم داشتم به آن که امامت حق اوست و اعتراف داشتم ببرکت او. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 315). و دوست و دشمن به علو همت و کمال سیاست آن خسرو دین دار... اعتراف آوردند. (کلیله و دمنه ). مرد... بگناه خویش اعتراف آورد. (کلیله و دمنه ). اعتراف بنادانی دانایی و اقرار بناتوانی توانایی است . و با لفظ داشتن و آوردن مستعمل است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (بهار عجم ) :
بعجز عیسی و خضر اعتراف آری اگر وقتی
دمی در خاطرم آیی و غمهای نهان بینی .
واله هروی (از آنندراج ).
زآیینه ٔ جمال تو دیدیم هرچه بود
عارف کسی بود که بدین دارد اعتراف .
اسیر لاهیجی (از آنندراج ) (از بهارعجم ).
... ادامه
832 | 0
مترادف: ابراز، اذعان، اظهار، افشا، اقرار، بيان، تصديق، خستو، مقر
متضاد: انكار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (اِ تِ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'e'terAf
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 752
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
admission | avowal , profession , confess
ترکی
İtiraf etmek
فرانسوی
confesser
آلمانی
bekennen
اسپانیایی
confesar
ایتالیایی
confessare
عربی
قبول | اعتراف , إدخال , رسم الدخول , سماح بالدخول , تسليم بقضية , حق الدخول أو الإذن به
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اعتراف" در زبان فارسی به معنای بیان یا اعلام چیزی است که ممکن است پنهان باشد، به ویژه در زمینه‌های قانونی یا اخلاقی. در استفاده از این کلمه، لازم است به چند نکته نگارشی و قواعدی توجه کنید:

  1. نحو: "اعتراف" می‌تواند به عنوان اسم در جملات مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:

    • "او اعتراف کرد که اشتباه کرده است."
    • "اعتراف به خطا ورای شجاعت است."
  2. موارد استفاده:

    • می‌توان این کلمه را در متون رسمی، ادبی، و حتی محاورات روزمره به کار برد.
    • "اعتراف" معمولاً در مواردی چون اعتراف به جرم، اعتراف به خطا یا اشتباه، و غیره استفاده می‌شود.
  3. ترکیبات و عبارات:

    • می‌توان به ترکیباتی مثل "اعتراف به جرائم" یا "اعتراف عمومی" اشاره کرد.
    • همچنین، عبارات مجازی مثل "اعتراف به عشق" یا "اعتراف در دل" ممکن است استفاده شوند.
  4. پیشوندها و پسوندها:

    • شما می‌توانید برای تغییر معنا یا فاعل، از پسوندها و پیشوندها بهره ببرید. مثلاً "اعتراف‌کننده" یا "عدم‌اعتراف".
  5. نکات نگارشی:

    • کلمه "اعتراف" باید با املای صحیح نوشته شود و در جملات با ویرگول یا نقطه‌گذاری صحیح همراه باشد.
    • توجه به جابه‌جایی و ترکیب جمله‌ها برای بهتر فهمیدن معنای کلمه مهم است.
  6. تجربه‌های شخصی:
    • در نوشتارهای اول شخص، می‌توان از این کلمه برای بیان تجربیات شخصی استفاده کرد. مثلاً:
      • "من به این نتیجه رسیدم که باید اعتراف کنم که ..."

با رعایت این نکات، می‌توانید به‌طور مؤثری از کلمه "اعتراف" در نگارش فارسی خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "اعتراف" در جمله آورده شده است:

  1. پس از مدت‌ها فرار، او بالاخره به جرمش اعتراف کرد.
  2. در جلسه‌ای که برگزار شده بود، مدیر به اشتباهاتش اعتراف نمود.
  3. اعتراف دو شاهد در دادگاه باعث روشن شدن حقیقت شد.
  4. او در پایان نامه‌اش به مشکلات مالی خود اعتراف کرد.
  5. اعتراف کردن به خطا، نخستین قدم برای اصلاح آن است.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پذیرش، ورودیه، قبول، تصدیق، دخول، اظهار و اقرار علنی، اظهار اشکار، حرفه، شغل، پیشه، سوگند ملایم

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری