جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×


0
0
1122
اطلاعات بیشتر واژه
واژه اعجام القرآن
معادل ابجد 497
تعداد حروف 11
منبع لغت‌نامه دهخدا
نمایش تصویر اعجام القرآن
پخش صوت

اعجام القرآن . [ اِ مُل ْ ق ُرْ ] (ع اِ مرکب ) نقطه گذاری قرآن . حروف قرآن را نقطه نهادن . رفع ابهام کردن از قرآن به نقطه گذاردن بر حروف آن . توضیح آنکه ، اعجام مصدر باب افعال است و یکی از معانی باب مذکور سلب ، یعنی از میان بردن ریشه ٔ فعل است و چون عجمه (ریشه ٔ ثلاثی آن ) بمعنی ابهام و گنگی است باب افعال از آن سلب معنی ثلاثی را میرساند، یعنی رفع ابهام و گنگی ،چنانکه «اعجمت الکلام »؛ یعنی از این سخن رفع گنگی و ابهام کردم . چون نقطه گذاردن بر حروف و زیر و زبر نهادن بر آنها ابهام و گنگی سخن را از میان میبرد و تلفظ و قرائت آنرا آسان میسازد، آن عمل را اعجام نامیده اند. در ابتدا کُتّاب وحی (کاتبان قرآن ) قرآن را خالی از هر گونه نقطه و علامت و حرکتی نوشتند و آن نه تنها نقطه و زیر و زبر و پیش نداشت بلکه حروف «واو، الف ، یاء» نیز در کلمه نوشته نمیشد و پیداست که خواندن چنین خطی تا چه حد مشکل خواهد بود، در مثل یک کلمه با شکل خاص بچند صورت خوانده میشد که معنی هر یک بادیگری تفاوت فاحش داشت از آن جمله است : «قل » بمعنی بگو، «قال » بمعنی گفت نیز خوانده میشد و «طب « »طاب » قرائت میگردید و «کتب » میان اسم و فعل مفرد و جمع، معلوم و مجهول مشترک بود، و مسلمات «مسلمت » و کافرون «کفرون » نوشته میشد که نظائر آنها بسیار بود و با درنظر گرفتن اینکه نقطه نیز بر حروف گذاشته نمیشد پیداست که کار خواندن سخت مشکل میبود. و چه بسا که اشتباه در یک زیر و یا زبر معنای کلام را دگرگون سازد تا جایی که سرحد میان کفر و ایمان باشد چنانکه در داستان ابوالاسود دؤلی معروف است ، ولی دو عامل اساسی حافظه ٔ قوی و ذوق سرشار، عرب را قبل از آمیزش با بیگانگان از خطا و اشتباه در قرائت قرآن که به آن سخت مؤمن و دلبسته بودند، نگاه میداشت ، لیکن پس از رواج اسلام در میان مردم ملتهای مختلف که بزبان عربی کمترین اطلاعی نداشتند و در نتیجه ٔ اختلاط عرب با آنها کار قرائت که مرجع تمام مسلمانان بود دشوار شد و دیگر باقی گذاشتن قرآن بدون اعراب و اعجام ممکن نمی بود. ابتدا اعجام تنها با نقطه گذاری انجام می شد ولی نقطه گذاری بدو صورت و برای دو منظور انجام میگرفت : 1 - نقطه گذاری برای تمیز حروف مشابه از یکدیگر، چون نقطه های ب ، ت ،ث ، ج ، خ و ... 2 - نقطه گذاری برای تشخیص حرکات حروف کلمه و اعراب آن . در مثل برای نشان دادن حرکت فتحه یک نقطه روی حرف مفتوح و برای نمایاندن حرکت کسره یک نقطه زیر حرف مزبور و بجای ضمه یک نقطه جلو یا میان حرف مینهادند و قدما گاهی دو قسم نقطه را بهم درمی آمیختند و نقطه ٔ مدوری میگذاشتند که علامت نقطه و حرکت هر دو بود. بعدها بتدریج وضع ضبط حرکات و اعراب صورت دیگری بخود گرفت و در آن ، دو روش پدید آمد: 1 - بانقطه های مدور حرکات و اعراب را علامت میگذاردند که بنا بر مشهور اصل آن از ابوالاسود دؤلی است و بیشتر قاریان در مصاحف خود بکار میبرند. 2 - با شکل که آنراشکل شعر نیز میگفتند. یعنی با اشکال بخصوصی همچون ضمه و فتحه و کسره و تشدید و همزه ، علامت حرکات و اعراب بر حروف میگذاردند. گفته اند نخستین بار خلیل بن احمد با اقتباس از حروف آنرا وضع کرده و بکار برده است ،چنانکه علامت تشدید (-ّ ) را از اول کلمه ٔ تشدید گرفته و در اصل ضمه واو کوچک و کسره یاء کوچک و فتحه الف کوچکی بوده است . علمای صرف و نحو و لغویان این ترتیب را برای ضبط کلمات و لغات بکار میبردند لیکن قاریان به پیروی از پیشینیان و بمنظور تصرف نکردن در قرآن از بکار بردن این روش در مصاحف خودداری میکردند.
در اینکه نقطه گذاری برای تمیز حروف مشابه از چه زمانی بکار رفته اختلاف است ، لیکن چون خود اهل زبان نیز برای تمیز حروف مشابه به علایمی نیازمندند، احتمال میرود که نقطه گذاری قبل از علامت حرکات بوجود آمده باشد. از بعض روایات برمی آید که باراول بر حروف باء و تاء نقطه نهادند و گفتند عیبی ندارد و نور آن باشد، پس از آن آخر آیات را نقطه گذاردند و سرانجام فواتح و خواتیم را معین کردند. در اینکه نقطه گذاری کامل قرآن از کی صورت گرفت و چه کسی اقدام به این کار کرد مانند بسیاری از مسائل دیگر روایات اختلاف دارند. در پاره ای از روایات آمده که پیغامبراکرم (ص ) فرمود: قرآن را اعراب دهید و از غرایب آن فحص کنید. و از بعض صحابه روایت شده هرکه قرآن را بخواند و آنرا اعراب دهد اجر شهید را خواهد داشت . و ازابن مسعود روایت است که قرآن را با آواز خوش بخوانید و آنرا اعراب دهید که آن بزبان عرب است و از قتاده نقل است که نخست قرآن را نقطه گذاری کنید، سپس پنج پنج و ده ده آیه را علامت گذارید. از این روایات برخی استنباط کرده اند که در زمان پیامبر (ص ) و صحابه لحن و غلط در قرائت قرآن وجود پیدا کرده و بدین جهت دستور اعراب و نقطه گذاری داده شده است ، ولی چون مراد اصحاب از اعراب فهم غریب آیات بوده این استنباط چندان استوار بنظر نمیرسد. پس اگر اعجام و اعراب در میان عرب از قدیم هم وجود داشته است میتوان گفت در قرآن معمول نبوده و صحابه روش خاصی برای نقطه گذاری قرآن نداشتند و شاید پاره ای از علامات را از نظر آسان کردن قرائت قرآن بکار برده باشند و این نشانه ها نیز در همه جا یکسان نبوده و در مثل روش مردم مدینه با روش مردم مکه در این مورد تفاوت داشته است تا وقتی که روش ابوالاسود دؤلی بصورت روشهای متعدد درآمد. چهار تن را نام برده اند که نخستین بار اعجام را در قرآن بکار
بردندو آنان عبارت اند از: ابوالاسود دؤلی ، یحیی بن یعمر، نصربن عاصم لیثی و حسن بصری . درباره ٔ نخستین نقطه گذار نیز اختلاف است و از چهار تن مزبور حسن بصری بتحقیق نقطه گذار نیست زیرا روایاتی درباره ٔ کراهت داشتن وی از این کار نقل است ، تنها می توان احتمال داد که ابتدا با این کار مخالف بوده و پس از آن تساهلی کرده و کراهتی نشان نداده باشد. عده ای هم یحیی بن یعمر را نخستین نقطه گذار قرآن دانسته اند که از آن جمله است ابن ابی داود. این یحیی بن یعمر اصلاً ایرانی و از قراء معروف بصره و شیعه بوده است و جمعی از جمله ابن خلکان نصربن عاصم را که از شاگردان وفادار ابوالاسود و یحیی بن یعمر بود نخستین نقطه گذار قرآن دانسته اند ولی مشهور آن است که ابوالاسود دؤلی اول بار بطور کامل قرآن را نقطه گذاری کرد و درباره ٔ وی سخن بتفصیل و گوناگون شده است . ابن ملیکه میگوید: در زمان عمر مردی اعرابی بمدینه آمد و خواست کسی برای وی قرآن بخواند. آن مرد در ضمن قرائت آیه ٔ «ان اﷲ بری ٔ من المشرکین و رسوله » کلمه ٔ رسوله را به اشتباه بجای آنکه بفتح لام بخواند بکسر لام خواند که بدان صورت معنی آیه چنین میشود: «خدا از مشرکان بیزار است و از پیامبرش »، در صورتی که معنی صحیح آیه که رسوله بفتح لام خوانده شود چنین است . «خدا و پیامبرش ازمشرکان بیزارند». خلاصه مرد عرب از رسول (ص ) بیزاری جست و داستان بگوش عمر رسید. مرد عرب را خواست و از غلطی که رفته بود آگاهش ساخت و دستور داد بجز مردمان دانا کسی بر مردم قرآن نخواند و آنگاه ابوالاسود را مأمور ساخت تا علم نحو را وضع کند. ولی مشهور آن است که ابوالاسود اصول علم نحو را از حضرت علی علیه السلام آموخت و از آن پس بدین علم شهرتی بکمال یافت و جمعی این علم را از او فراگرفتند که از آن جمله یحیی بن یعمر عدوانی و نصربن عاصم لیثی بوده اند که اینان در نحو و قرائت قرآن و فنون ادب مهارتی بسزا یافتند. و در زمان خلافت معاویه زیادبن سمیه والی بصره بود و معاویه از او خواست تا پسرش عبیداﷲ را نزد او فرستد. چون عبیداﷲ بشام رسید معاویه در سخن او لحن (خطا) بسیار دید. او را بنزد پدرش برگرداند و به وی نامه کرد که در تربیت فرزندت کوتاهی کرده ای . زیاد بفکر تربیت فرزند خود افتاد و ابوالاسود را خواست و تباهی و فسادی را که در زبان عرب راه یافته بود با وی در میان نهاد و ازو خواست که قرآن را اعراب گذارد. وی امتناع کرد. زیاد مردی را فرمود تا بر سر راه ابوالاسود بنشیند و با آواز بلند قرآن را قرائت کند. او چنین کرد و آیه ٔ «ان اﷲ بری ٔ...» را بتفصیلی که گذشت با کسر لام رسوله قرائت کرد. ابوالاسود برآشفت و تصمیم گرفت که مسئول زیاد را اجابت کند. نزد زیاد رفت و گفت درخواست ترا اجابت کردم کاتبی نزد من بفرست تا کار اعجام قرآن را شروع کنیم . زیاد سی تن نویسنده نزد او فرستاد و ابوالاسود یک تن از ایشان را برگزید و گفت : مصحف رابگیر و رنگی مخالف رنگ سیاه انتخاب کن و من قرآن راقرائت میکنم هرگاه دو لب خود را بحرفی میگشایم یک نقطه بر بالای آن حرف بگذار (بجای فتحه ) و چون لبهای خود را فروآوردم یک نقطه زیر آن قرار ده (بجای کسره ) و وقتی هر دو لب را بهم چسباندم نقطه را بمیان آن بگذار (بجای ضمه ). سپس به آرامی قرآن را قرائت کرد کاتب نیز نقطه میگذاشت و در پایان هر صفحه ابوالاسود کاراو را بررسی میکرد و بهمین ترتیب ادامه داد تا اعجام قرآن انجام یافت و گویا علامت سکون را دو نقطه قرارداد. سپس مردم این روش را پسندیدند و از آن پیروی کردند و در آن ابتکار بیشتری بکار بردند و علاماتی برای اخفات و ادغام و شدّه و امثال آن پدید آمد. ولی دراینکه ابوالاسود به تنهایی چنین کاری را بکمال رسانده باشد چندان معقول بنظر نمی رسد همچنانکه در انجام گرفتن این کار بدستور زیادبن سمیه و یا به امر حجاج بن یوسف نیز جای تردید است و میتوان احتمال داد که یحیی بن یعمر و نصربن عاصم از نخستین نقطه گذاران قرآن برای مردم بصره بوده اند و آنرا از ابوالاسود گرفته باشند و بموجب بعض روایات کار نصربن عاصم تنها نقطه گذاری بر حروف مشابه ، از قبیل با، تا، ثا و غیره و کار ابوالاسود نقطه گذاری اعراب و حرکات باشد و بدین طریق هم جمع بین اقوال شده و هم کار اعراب و نقطه گذاری بوسیله ٔ یک تن انجام نگرفته باشد که امری غیرمنطقی بنظر میرسد. واﷲ العالم . (از المصاحف سجستانی و تفسیر ابوالفتوح رازی و اتقان و النقط ابوعمرو الدانی ).
al -qur'an
القرأن


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


داپ اَپ اولین پلتفرم کش‌بک در ایران
اگه میخوای از خریدهایی که میکنی، پاداش نقدی دریافت کنی داپ اَپ رو نصب کن.

تبلیغات تصویری