جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اعزاز. [ اِ ] (ع مص ) عزیز کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (مؤید الفضلاء) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). ارجمند کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عزت دادن . (غیاث اللغات ). گرامی داشتن . (آنندراج ). || قوی کردن . (مؤید الفضلاء) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). قوی گردانیدن . || عزیز گردانیدن . (منتهی الارب ). || تنگ پستان گردیدن ناقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنگ شدن سوراخ پستان شتر ماده . (آنندراج ). تنگ شدن سوراخ پستان اشتر وگوسفند. (مصادر زوزنی ). تنگ سوراخ پستان شدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). تنگ سوراخ شدن پستان ماده شتر. (از اقرب الموارد). || بر زمین درشت رسیدن . (آنندراج ). در زمین درشت افتادن . (تاج المصادر بیهقی ). بر زمین درشت افتادن کسی . (از اقرب الموارد). || دوست داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسی را دوست داشتن . (از اقرب الموارد). || نمایان شدن حمل گوسپند. (آنندراج ). نمایان شدن حمل گوسپند و بزرگ شدن پستان آن . (از اقرب الموارد). نمایان شدن حمل گوسپند. گران گردیدن پستان آن .(ناظم الاطباء). || دشوار برداشتن گاو باررا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دشوار شدن حمل گاو، یعنی وضع کردن آن . یقال : اَعَزَّت البقرة؛ عسر حملها، ای وضعه . (از اقرب الموارد). || بزرگ آمدن غم بر کسی . یقال : اعز علی ّ بما اُصبت ُ به و اُعززت ُ بما اصابک (مجهولاً)؛ ای عظم علی ّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بزرگ آمدن غم بر کسی . (آنندراج ). دشوار و بزرگ آمدن اندوه بر کسی : اُعززت ُ بما اصابک (مجهولاً)؛ عظم علی ّ و صعب . (از اقرب الموارد). سخت آمدن چیزی بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). || درزمین درشت سیر کردن . (از اقرب الموارد). رفتن در آن (زمین درشت ). (تاج المصادر بیهقی ). || گرامی داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) تعظیم . تکریم . (ناظم الاطباء). بزرگ داشت . اکرام . (یادداشت بخط مؤلف ) : آن دیار تا روم ... به برادر یله کنیم ... تا خلیفت ما باشد و به اعزاز بزرگتر داریم . (تاریخ بیهقی ). و امیرالمؤمنین اعزازها ارزانی داشتی مکاتبت پیوسته . (تاریخ بیهقی ). بسی دیدم اعزاز و اجلالها ز خواجه ٔ جلیل و امیر اجل . ناصرخسرو. ملک این برمک با چندان اعزازو اکرام از بلخ بفرمود آوردن . (تاریخ برامکه ). دل بپرداز از این خرابه جهان پای درکش بدامن اعزاز. سنائی . شیر...در اعزاز ... او [گاو] مبالغت نمود. (کلیله و دمنه ). بنزد تو همه اعزاز اهل دانش راست که اهل دانشی و مستحق اعزازی . سوزنی . او را به اعزاز درگرفت و رقم نسیان بر سر سوابق وحشت کشید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 305).چون امام ابوالطیب بدیار ترک رسید بمورد او اهتزاز و ارتیاح نمودند و در اعزاز و اکرام قدر او بهمه عنایت برسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 238). گورخان نیز رسل او را زیادت اعزازی نکرد و التفاتی ننمود. (جهانگشای جوینی ). به اعزاز دین آب عزی ببرد. (بوستان ). گر تو بازآیی و بر دیده ٔ سعدی بروی هیچ شک نیست که منظور به اعزاز آید. سعدی . و بمعنی گرامی داشتن و با لفظکردن و دادن مستعمل . (آنندراج ). - اعزاز کردن ؛ تعظیم کردن . محترم داشتن . (ناظم الاطباء). رجوع به این کلمه شود. - اعزاز و احترام ؛ ارجمندی و گرامی و بزرگی . (ناظم الاطباء). - اعزاز و اکرام ؛ عزیز و گرامی داشتن : ملک ، این برمک را با چندان اعزاز و اکرام از بلخ بفرمود آوردن . (تاریخ برامکه ). - اکرام و اعزاز ؛ گرامی و عزیز داشتن : لئیمان را مکن اکرام و اعزاز کریمان را مدار از پیش خود باز. ناصرخسرو. احترام، اكرام، بزرگداشت، پاس، حرمت، گراميداشت استخفاف declaration إعلان، بيان، تصريح، التصريح الضرائبي onur honneur ehre honor onore
کلمه "اعزاز" در زبان فارسی به معنای احترام و ارادت به کار میرود. در استفاده از این کلمه و نگارش مرتبط با آن، چند نکته مهم وجود دارد:
نگارش صحیح: کلمه "اعزاز" به صورت "اعزاز" نوشته میشود و باید از املای صحیح آن مطمئن شوید.
معنا و کاربرد: "اعزاز" به معنای احترام و ارادت است و معمولاً در جملاتی به کار میرود که به تجلیل، احترام یا ارزشمند بودن فرد یا موضوعی اشاره دارند.
جملات نمونه:
"ما به شما اعزاز و احترام میگذاریم."
"اعزاز و احترام به فرهنگ و هنر ملی، وظیفه هر فردی است."
قواعد نگارشی:
هنگام استفاده از "اعزاز" باید به ساختار جمله توجه کنید و آن را به درستی در جمله جای دهید.
اگر "اعزاز" درون جمله باشد، باید با دیگر اجزای جمله هماهنگی داشته باشد و از نظر نوع فعل و فاعل مطابقت داشته باشد.
مفاهیم مرتبط: ممکن است در متون ادبی یا رسمی از کلمات مشابهی مانند "احترام"، "آبرو"، "اعتبار" و... نیز استفاده شود که میتوانند معنایی نزدیک به "اعزاز" داشته باشند.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "اعزاز" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال از کلمه "اعزاز" در جملات آورده شده است:
علم فرهیخته ما، با اعزاز و احترام در مراسم تقدیر حاضر شد.
او به عنوان یک معلم نمونه، همیشه به دانشآموزان خود اعزاز میداد.
در این جشنواره، از هنرمندان برجسته با اعزاز و جوایز ویژه تقدیر خواهد شد.
اعزاز به مهمانان ویژه همیشه جزو آداب پذیرایی ما بوده است.
این میدان تاریخی، همیشه محلی برای اعزاز و تجلیل از قهرمانان ملی بوده است.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا موضوع خاصی را مدنظر دارید، لطفاً بفرمایید!