افکنده
licenseمعنی کلمه افکنده
معنی واژه افکنده
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "افکنده" از ریشه "افکندن" به معنای انداختن یا قرار دادن چیزی در جایی استفاده میشود. در قواعد فارسی و نگارشی، چند نکته قابل توجه است:
-
جنس کلمه: "افکنده" یک فعل است که به صورت ماضی نقلی (فعل حال) استفاده میشود. به عبارتی، نشان میدهد که عمل افکندن در گذشته انجام شده است.
-
صرف فعل: این فعل به صورتهای مختلف صرف میشود. مثلاً:
- من افکندهام
- تو افکندهای
- او افکنده است
-
توافق و انطباق: در جملات، توجه به توافق فعل و فاعل لازم است. به عنوان مثال:
- «او کتاب را افکنده است.» (در اینجا "او" فاعل و "افکنده" فعل است)
-
نگارش صحیح: هنگام نگارش، مطمئن شوید که از نادرستنویسی پرهیز شود و به نکات املایی و نگارشی توجه شود.
- استفادههای ادبی: "افکنده" میتواند در متون ادبی و شعر به صورت مجازی و نمادین به کار برود، که به غنای متن کمک میکند.
اگر سوال خاصی درباره این کلمه یا استفادهاش در جملات دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
البته! در ادامه چند مثال برای کلمه "افکنده" در جمله آورده شده است:
- باد شدید برگهای درختان را به اطراف افکنده و خیابان را پر از نشانههای پاییز کرده است.
- او نامهای را که سالها در قفسه فراموش شده بود، از خاک بیرون آورد و بر روی زمین افکنده دید.
- درختان باغ در فصل پاییز، میوههای رسیدهاش را بر روی زمین افکنده و زمین را تزئین کردهاند.
- در جشن تولد، مهمانان گلهای زیبایی را بر روی میز افکنده و فضا را زیباتر کردند.
- تندباد ناگهانی، چادرها را از جای خود افکنده و باعث به هم ریختن مراسم جشن شد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!