جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ak  |

اک

معنی: اک . [ اَ / َ-َک ْ ] (پسوند) اک ، یعنی کاف ماقبل مفتوح که معمولاً به کلمه ملحق شود بصورت «ک » تنهادر فارسی علامت تصغیر است : پسرک . درختک . دخترک . مردمک . جوانک . رودک . بابک . (یادداشت مؤلف ) :
فاخته وقت سحرگاه کند مشغله ای
گویی از یارک بدمهراست او را گله ای .
منوچهری .
ای مرغک خرد زآشیانه
پرواز کن و پریدن آموز.
پروین اعتصامی .
|| علامت شفقت و ترحم است آنجا که «ک » به کلمه ای ملحق شود: حیوانک . مامک .فرزندک . طفلک . (یادداشت مؤلف ) :
برو تاز خوانت نصیبی دهند
که فرزندکانت نظر در رهند.
سعدی .
بیندیش زان طفلک بی پدر
وز آه دل دردمندش حذر.
سعدی .
|| گاه بصورت «ک » تنها در الحاق به کلمه بجای الف و لام عهد ذهنی و ذکری می آید: دم جنبانک . دم برآب زنک . بادکنک . غم درکنک . موشک . (عبید زاکانی ).حسنک . خوشگلک . آخوندک : مردک آمد (یعنی آن مرد معهود). (از یادداشت مؤلف ). آخر زنک رفت (یعنی آن زن معهود). (یادداشت مؤلف ). || و نیز بصورت «ک »تنها مزید مؤخر امکنه آید چون : شمشک . نارمک . لشکرک . کوهک . کهک . کدک . غورجک . غوزشک . ولنجک . سرک (قریه ای به چهارمحال ). رودک . سرپولک . طورک . طبرک . اخسیسک . دشتک . جویک . ونک . شهرستانک . اصبهانک . فرک . بیشک . کنارک . کزک . دهالک . دهک . دهلک . دهنک . بادامک . راسک . روبنک . فنک . دشتک . دارک . دیزک . حصارک . خمرک . باغک . آسک . اربک . سمتک . یوغنک . تیمک . قزوینک . مستک . سرخک . نیسک .عنک . جلک . (یادداشت مؤلف ). || علامت تحقیر و انکار و نفرت و کره است و بصورت «ک » به کلمه ملحق شود: پسرک حیا نمی کند. || گاه افاده ٔ معنی نسبت و تشبیه کند و بصورت «ک » به کلمه پیوندد: پشمک . پستانک . ناخنک . مخملک . میخک . جفتک . متلک . پیچک . یتیم شادکنک . ابن لنگک . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مدخل «ک » و «هَ » برای همه ٔ معانی شود.
... ادامه
991 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 21
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
ak
عربی
ak
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اک" در زبان فارسی به دو صورت قابل بررسی است: یکی به عنوان یک پسوند و دیگری به عنوان یک کلمه مستقل در برخی از محاورات و توضیحات خاص.

  1. پسوند "اک":

    • در زبان فارسی، "اک" به عنوان یک پسوند برای تشکیل صفت به کار می‌رود. به عنوان مثال، در کلمات "نیک" به "نیکو" و یا "تر" به "تراب" می‌توان استفاده کرد.
    • این پسوند معمولاً به کلمات اضافه می‌شود تا معنای مختلفی اضافه کند یا به توصیف خاصی بپردازد.
  2. استفاده در زبان محاوره‌ای:
    • در زبان محاوره‌ای، "اک" می‌تواند به عنوان یک کلمه مستقل برای بیان غیررسمی یا برای علامت گذاری اشاره به چیزی به کار رود.
    • در برخی محاورات دوستانه، ممکن است به شکل مختصر برای بیان احساسات یا نظر خاصی استفاده شود، مثلاً "اک!" به عنوان یک علامت تعجب یا توجه.

موارد نگارشی و قواعد:

  • همیشه از "اک" به عنوان یک پسوند به صورتی صحیح استفاده کنید و دقت کنید که به کلمات مناسب اضافه شود.
  • نکات نگارشی: اگر "اک" به عنوان یک پسوند در نوشتار به کار می‌رود، باید توجه داشت که در نوشتار رسمی و ادبی، استفاده از پسوندها باید به صورت صحیح و با دقت باشد.
  • فاصله گذاری: در هنگام استفاده از "اک" به عنوان پسوند، معمولاً نیاز به فضای اضافی نیست و به کلمه متصل می‌شود.

اگر سوال خاصی درباره این کلمه دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری