جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: الاغ . [ اُ ] (اِ) قاصد و پیک . (برهان ). آنکه برای او اسب توشه مهیا دارند تا بجایی که نامزد بود زود رسد. (شرفنامه ٔ منیری ) : الاغ خدمتت مه شد که بر گردون چو آب زر خطوط امر خویش از تخته ٔ سیمین میخوانی . ابوعلی بن حسین مروزی (لباب الالباب ج 2 ص 343). داشت کاری در سمرقند او مهم جست الاغی تا شود او مستتم . مولوی . || بیکار. (برهان ). مرکب که آن را بیگار گیرند. (غیاث اللغات از رشیدی ) : گفتی که دعا نمی نویسی این شیوه بمن مبر گمانی بر بنده نوشتن است و آن را دادن به الاغ کاروانی . کمال اسماعیل . مثال اسب الاغند مردم سفری نه چشم بسته و سرگشته همچو گاو عصار. سعدی . || الاق . خر. حمار : تخته ٔ گردنش کند ایمن مرد را از گرفت و گیر الاغ . کمال اسماعیل . اتفاقاً بعد از یک دو روز شخصی سراغ آن الاغ بصاحب رسانید و برائت اخوان الصفا نزد حاکم بوضوح پیوست . (تاریخ نگارستان ). ناگاه جانوری بر هیأت مور از میان درختان بیرون تاخته جوانان را با الاغان پاره پاره کرد. (تاریخ نگارستان ). خدمت مولانا را با اهل بیت و فرزندانش بمعتمد خود سپرده با الاغ و مایحتاج به مرو رساند. (مکتوب امیرتیمور در امر کوچانیدن ملاسعد تفتازانی به مرو). الاغ به اقسام مختلف در همه جای ایران وجود دارد که تعیین تعداد جنس آن خالی از اشکال نیست . الاغهای ایران اگرچه از حیث جثه کوچکتر ازالاغهای سایر ممالک اند لکن کارکن تر و بردبارتر میباشند، بهترین الاغ سواری در بوشهر و بنادر فارس موجود، و رنگ آن فلفل نمکی و کوچک اندام ولی سریع و زرنگ است .(جغرافیای اقتصادی مسعود کیهان ص 209). || کشتی کوچک . (حاشیه ٔ برهان چ معین نقل از جغتائی ). || اسب . (شرفنامه ٔ منیری ) : سزد که جایزه ٔ این قصیده ٔ غرا بیابم از تو زر و جامه و غلام و الاغ . منصور شیرازی (از شرفنامه ٔ منیری ). 1- حمار، خر، درازگوش
2- احمق donkey, ass, burro, moke, the ass حمار، شخص عنيد eşek Âne esel burro asino ادم نادان و کودن، ستیزه جو، ستیز گر، ادم کودن
کلمه «الاغ» در زبان فارسی به عنوان اسم و به معنای حیوانی چهارپا و بارکش استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
استفاده صحیح: کلمه «الاغ» به صورت «اَلاغ» تلفظ میشود و باید به درستی در متنها به کار رود.
جمع: جمع این کلمه «الاغها» است. در نوشتار، باید دقت شود که حرف «ها» به درستی به کلمه اضافه شود.
نقطهگذاری: در جملاتی که این کلمه به کار میرود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. مثلاً اگر در انتهای جمله باشد، نیاز به نقطه است.
قید و صفت: مانند دیگر اسمها، میتوان از صفات و قیود برای توصیف «الاغ» استفاده کرد. مثلاً میتوانید بگویید «الاغ بزرگ» یا «الاغ زحمتکش».
نحوه به کارگیری در جملات: الاغ میتواند فاعل یا مفعول جمله باشد. برای نمونه: «الاغ در مزرعه برای بارکشی کار میکند.» یا «من به الاغ علف دادم.»
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه «الاغ» در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "الاغ" در جمله آورده شده است:
الاغ به عنوان وسیلهای برای حمل بار در مناطق روستایی استفاده میشود.
در فرهنگهای مختلف، الاغ نماد سختکوشی و استقامت است.
کودکان در مزرعه با الاغها بازی میکنند و از آنها خوششان میآید.
الاغها معمولاً در زمینهای خشک و کوهستانی به راحتی حرکت میکنند.
او تصمیم گرفت الاغی را برای کمک در کارهای کشاورزی خریداری کند.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!