instrument |

التهام

معنی: التهام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) همه ٔ شیر پستان مکیدن بچه . (منتهی الارب ). التهم الفصیل مافی الضرع ؛ استوفاء. || بیکبار خوردن . (منتهی الارب ). || برگردیدن رنگ . (منتهی الارب ).

... ادامه

490 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: لغت‌نامه دهخدا

معادل ابجد: 477

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

instrument | organ , tool , apparatus , appliance , engine , implement , instrumental , influence

عربی

صك | أداة , آلة , جهاز , سند , أصول معاهدة , حجة , عقد , وسيلة , وثيقة , جوق , حرر غقد

واژگان مرتبط: وسیله، سند، اسباب، ادوات، الت، ارگان، عضو، اندام، ارگ، عضو بدن، ابزار، ساز، افزار، الت دست، دستگاه، ماشین، لوازم، جهاز، اختراع، تعبیه، موتور، محرک، ماشین بخار، انجام، اجراء، ال

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

التهام

معنی کلمه التهام

معنی واژه التهام

التهام

اطلاعات بیشتر واژه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری