جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: الحان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَحن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ). آوازهای خوش و موزون . (آنندراج ). آوازها. (غیاث اللغات ). شکنها در سرود. و رجوع به لَحن شود : زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون . منوچهری . بیندیش از آن خر که بر چوب منبر همی پای کوبد به الحان قاری بدان رقص و الحان همی بر تو خندد تو از رقص آن خر چرا سوگواری ؟ ناصرخسرو. فراز آیند از هر سو بسی مرغان گوناگون پدید آرند هر فوجی به لونی دیگر الحانها. ناصرخسرو. بر گل نو زندباف مطربی آغاز کرد خواند به الحان خوش نامه ٔ پازند و زند. سوزنی . آری چه عجب داری کاندر چمن گیتی جغد است پی بلبل نوحه ست پی الحان . خاقانی . سلیمانم نه خاقانی که جانم بدان داودی الحان تازه کردی . خاقانی . در باغ ثنای صاحب الجیش چون فاخته ساخته ست الحان . خاقانی . هر صبحدم نسیم گل از بوستان تست الحان بلبل از نفس دوستان تست . سعدی . - خوش الحان . رجوع به خوش شود. - صناعة الحان ؛ موسیقی . رجوع به موسیقی شود. - علم الحان ؛ موسیقی . رجوع به موسیقی شود. - فن الحان ؛ یکی از دو فن موسیقی ، و ازو ملایمت نغمات معلوم شود. (شهاب صیرفی ). || غلطها. اشتباهات . رجوع به لَحن شود : یگانه ای که به هر جای او سخن گوید حدیث اهل خرد خوار باشد و الحان . سنائی . lay وضع، زرع، طرح، رسم، دفن، بسط، أخمد، راهن، فتل، برم، نظم، ألقى اللوم على فلان، دبر، علماني، عادي، مكمن، جماع، يضع melodi mélodie melodie melodía melodia
وضع|زرع , طرح , رسم , دفن , بسط , أخمد , راهن , فتل , برم , نظم , ألقى اللوم على فلان , دبر , علماني , عادي , مكمن , جماع , يضع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "الحان" در زبان فارسی به معنای "آهنگها" یا "لحظات" است. این کلمه عربی است و به صورت جمع کلمه "لحن" به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
جنس و شمار: کلمه "لحن" به معنای آهنگ یا نغمه در زبان عربی و فارسی مؤنث است و جمع آن "الحان" است.
نحو و ساختار جملات:
هنگامی که "الحان" در جمله استفاده میشود، باید توجه داشت که نوع فعل و صفتها باید با آن هماهنگ باشند. به عنوان مثال:
"این الحان زیبا هستند."
"ما به یادگیری این الحان علاقه داریم."
استفاده از "ال" تعریف: در زبان فارسی هنگام استفاده از "الحان"، در اکثر موارد "ال" تعریف یکسانی دارد و به معنای مشخص کردن آن "آهنگها" است.
فارسیسازی: هرچند که "الحان" یک کلمه عربی است، در متون فارسی معمولاً به سادگی استفاده میشود و نیازی به تغییر ندارد.
نوشتار و املاء: املای "الحان" به همین صورت درست است و باید از هر گونه تغییر در شکل نوشتاری آن پرهیز شود.
با توجه به قواعد فوق، میتوانید از این کلمه به درستی در نگارشهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "الحان" در جمله آورده شده است:
الحان کلاسیک ایرانی همیشه فضایی خاص و خاطرهانگیز را به شنوندگان منتقل میکند.
او در طراحی این اثر از الحان مختلف فرهنگی الهام گرفته است.
بعضی از الحان پرطرفدار موسیقی پاپ به راحتی در ذهن مانده و با آنها همراه میشویم.
در کنسرت شب گذشته، هنرمند با الحان دلنشینی حضور تماشاچیان را مجذوب کرد.
حرکات رقص همواره با الحان موسیقی هماهنگ است و به زیبایی اجرا میشود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا سؤالی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!