جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: الف . [ اِ ] (ع مص ) خوگر شدن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ص 2) (غیاث اللغات ). الف گرفتن . (مصادر زوزنی ). خوگر شدن و دوستی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). الفت . (ذیل اقرب الموارد). دوستی و مؤانست . (از المنجد). اَلَف نیز به همین معنی است . (از غیاث اللغات ). خوگری . خو گرفتن با. دوست گرفتن کسی را. خو کردن به چیزی یا به مکانی . انس گرفتن به کسی یا بجایی . الفت گرفتن : سلطان فرمود تا امیرک سپاهدار خمارچی را بخواندند و وی شراب نیکو خوردی و اریارق را بر سر او الفی تمام بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 225). و نزدیک وی میباش که وی را با تو الفی تمام است . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 225). در جمله بدان نسخت الفی افتاد. (کلیله و دمنه ). و من بنده را بر مجالست و دیدار و مذاکرات و گفتار ایشان الفی تازه گشته بود. (کلیله و دمنه ). در این مقام این شتر اجنبی است ، نه ما را با او الفی و نه ملک را از او فراغی . (کلیله و دمنه ). در میان اهل اسلام جماعتی پیدا شدند که ضمایر ایشان را با دین اسلامی الفی نبود. (جهانگشای جوینی ). || (ص ) یار و دوست . (غیاث اللغات ). دوست و همدم و مونس . ج ، آلاف . (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد). || زنی که شخص با او خو و دوستی گرفته باشد و او با شخص . (ناظم الاطباء). || اَلیفَة. (ذیل اقرب الموارد). زنی که تو بدو خو و دوستی گرفته باشی ، و او بتو. 1- هزاره، هزار
2- انس
3- الفتگرفتن، خوگرفتن، دوستشدن a أداة تعريف إنجليزية غير، أ a un a a un
... ادامه
527|0
مترادف:1- هزاره، هزار
2- انس
3- الفتگرفتن، خوگرفتن، دوستشدن
کلمه "الف" در زبان فارسی به عنوان حرف اول الفبا و همچنین به عنوان یک حرف صدادار استفاده میشود. در زیر برخی از قواعد مربوط به کلمه "الف" و کاربردهای آن ذکر شده است:
حرف اول الفبا: "الف" اولین حرف الفبای فارسی است و در آغاز واژهها و جملات به کار میرود.
نوشتار و نگارش: در متون رسمی و ادبی، باید حروف و کلمات به درستی و با رعایت قواعد نگارشی نوشته شوند. "الف" باید به صورت صحیح و بدون کجنوشتگی نوشته شود.
حروف ساکن و مصوت: "الف" به عنوان یک مصوت در کنار دیگر حروف قرار میگیرد و در ایجاد هجاها نقش دارد. در فارسی، "الف" میتواند به تنهایی یا به عنوان بخشی از یک واج در واژهها به کار رود.
قاعده ادغام: در مواردی که "الف" به عنوان حرف ساکن در پایان یک واژه بیفتد، ممکن است در واژهی بعدی به هم ادغام شود، اما معمولا در این موارد به روش خاصی اجرا میشود.
استفاده در تلفظ: "الف" در تلفظ واژههایی که با آن شروع میشوند، اهمیت دارد. به طور مثال، کلمه "آب" با "الف" شروع میشود و تن صدای آن باید به درستی ادا شود.
نکات ویژه: در زبان فارسی، "الف" ممکن است در ترکیب با دیگر حروف به صورت "آ"، "او" یا "ای" نوشته شود. این نوع ترکیبات قواعد خاص خود را دارند.
به طور کلی، "الف" به عنوان حرفی مهم در زبان فارسی دارای قواعد و نکات نگارشی خاصی است که باید در نوشتار و گفتار به آن توجه شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در زیر چند مثال برای کلمه "الف" در جملات مختلف آورده شده است:
الف در alphabet به معنای حرف اول زبان عربی است.
معلم به دانشآموزان آموخت که الفهای بزرگ و کوچک را بشناسند.
در داستان "الف" به عنوان نمادی از دوستی و عشق به تصویر کشیده شده است.
الف و ب دو حرف ابتدایی در زبان فارسی محسوب میشوند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر