جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: الفت . [ اُ ف َ ] (ع اِمص ) خو کردن و دوستی ، و به لفظ دادن و نهادن و کردن استعمال میشود. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). و نیز با یافتن و داشتن صرف شود. الفة. انس گرفتن و دوستی . (از اقرب الموارد). خوگرفتگی . (صراح ). خو گرفتن به کسی . خوگرشدن . خوگری . انس . همدمی . آمیزش . با هم آمیختن . سازواری . اِلف . رجوع به اُلفَة شود: بندگان را بدان فرستاد تا الفت و موافقت زیادت گردد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 518). خوبتر آنست که ما توسط کنیم از دو جانب تا الفت بجای خویش بازشود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 688). دو مهتر [قدرخان و محمود] باز گذشته بسی رنج بر خاطرهای پاکیزه ٔ خویش نهادند تا چنان الفتی و موافقتی و دوستی و مشارکتی بپای شد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 72). جز که سخن یافتن ملک را هیچ نه مایه ست و نه نیز الفت است . ناصرخسرو. امیر منوچهر پدر را از روی الفت گفت ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 372). نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت . حافظ. || در اصطلاح ،عبارتست از آنکه رأیها و اعتقادات گروهی در معاونت یکدیگر به جهت تدبیر معیشت متفق شوند. (نفائس الفنون ، حکمت مدنی ) (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به اخلاق ناصری ص 79 و اخلاق جلالی ص 69 و فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی شود. || در نزد ارباب سلوک الفت یکی از درجات محبت است و آن عبارتست از میل دل به جانب مألوف . و در کتاب صحایف ضمن صحیفه ٔ هیجدهم گوید: الفت را پنج درجه است : اول - نظر در افعال صانع: و فی کل شی ٔ له آیة تدل علی انه واحد. و آن بمنزله ٔ آن باشد که کسی بعضی صفات صاحب حسنی پیش کسی گوید،و بدان سبب دوستی او در دل بجنبد. دوم - کتمان میلان است و تحمل مشقات . اینجا الیف احوال خود را نهان دارد اگرچه رخ زرد و چشم ترش ظاهر سازد. سوم - تمنا است . در این مقام نه از جان اندیشد و نه از هلاک ، و گوید اگرچه وصول متعذر و مستحیل باشد اما در آرزوی مردن خوشتر. چهارم - اخبار و استخبار. الیف در این مقام خواهد اخبار کند و از احوال مألوف خود استخبار، و از سر دیوانگی گاه راز با صبا گوید و جواب از نسیم جوید. پنجم - تضرع است . در این مقام الیف به تضرع و زاری پیش آید. آميزش، انس، خو، خوگيري، موالفت، موانست al -fatt آل فات alfat alfat alfat alfat alfa الف
کلمه "الفت" در زبان فارسی به معنای دوستی و نزدیکی عاطفی بین افراد استفاده میشود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نوشتن: کلمه "الفت" به صورت صحیح به همین شکل نوشته میشود. از نوشتن آن به شکلهای دیگر مانند "الفّت" یا "الفهت" پرهیز کنید.
جنسیت و عدد: این کلمه به عنوان یک اسم مؤنث شناخته میشود و به صورت مفرد به کار میرود. در صورت نیاز به جمع، میتوان از "الفات" استفاده کرد، گرچه این فرم کمتر رایج است و اغلب در متون ادبی یا رسمی استفاده میشود.
کاربرد: از "الفت" میتوان در جملات مختلف به عنوان اسم استفاده کرد. مثلاً:
«میان آن دو الفتی عمیق وجود دارد.»
«دعوت به ایجاد الفت و دوستی در جامعه ضروری است.»
هممعنیها: هممعنیهای "الفت" میتوانند شامل واژههایی مانند "دوستی"، "محبت" و "رابطه" باشند.
جملات مثالی:
«با کوشش میتوان الفت را در خانوادهها تقویت کرد.»
«الفت میان اعضای گروه باعث موفقیت آنها شد.»
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "الفت" در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "الفت" در جمله ارائه میدهم:
الفت میان دوستان باعث ایجاد یک روحیه همکاری و همبستگی میشود.
عشق و الفت بین اعضای خانواده نقش مهمی در حفظ انسجام آنها دارد.
پس از سالها دوری، آنها دوباره به هم رسیدند و الفت سابقشان را دوباره احیا کردند.
الفت و محبت در جامعه میتواند به کاهش تنشها و بهبود روابط میان افراد کمک کند.
او همیشه به دنبال ایجاد الفت و پیوندهای عاطفی قوی با دیگران بود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا به موضوع خاصی مربوط میشود، لطفاً بفرمایید!