الهامی
licenseمعنی کلمه الهامی
معنی واژه الهامی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | revelatory, oracular, mantic, sibylline, visionary, payment | ||
عربی | الوحي | ||
ترکی | esin | ||
فرانسوی | inspiration | ||
آلمانی | inspiration | ||
اسپانیایی | inspiración | ||
ایتالیایی | ispirazione | ||
مرتبط | مکاشفه امیز، غیبی، وابسته به غیبگویی، عاقل، وابسته به وحی، وابسته به پیشگویی، غیبگویانه، رویایی، نظری، خیالی، تصور غیر عملی، وابسته بدلایل نظری | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "الهامی" که از ریشه "الهام" به دست آمده، در زبان فارسی به معانی مختلفی اشاره دارد. این کلمه به دو صورت میتواند مورد استفاده قرار گیرد: به عنوان صفت و به عنوان اسم. در ادامه، به نکات قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "الهامی" را به درستی و به شیوهای شایسته به کار ببرید. | ||
واژه | الهامی | ||
معادل ابجد | 87 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نقش دستوری | اسم فامیل | ||
آواشناسی | 'elhAmi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی الهامی | ||
پخش صوت |
الهامی . [ اِ ] (اِخ ) یکی از شاعران عثمانی و از مردم استانبول بود. وی یکی ازمشایخ طریقت نقشبندی و مرید حکیم چلبی افندی از خلفای امیر بخاری بود. اشعاری درویشانه و صوفیانه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بهمین کتاب شود. کلمه "الهامی" که از ریشه "الهام" به دست آمده، در زبان فارسی به معانی مختلفی اشاره دارد. این کلمه به دو صورت میتواند مورد استفاده قرار گیرد: به عنوان صفت و به عنوان اسم. در ادامه، به نکات قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نحوه نگارش: "الهامی" به صورت کامل و بدون فاصله نوشته میشود. حروف آن شامل الف، لاما، هاء، میم و یاء است. نوع کلمه: ترکیب با دیگر کلمات: مغلطهها: ممکن است افرادی این کلمه را به صورت "الهام" یا "الهامان" بنویسند که نادرست است. استفاده در جملات: با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "الهامی" را به درستی و به شیوهای شایسته به کار ببرید.
revelatory, oracular, mantic, sibylline, visionary, payment
الوحي
esin
inspiration
inspiration
inspiración
ispirazione
مکاشفه امیز، غیبی، وابسته به غیبگویی، عاقل، وابسته به وحی، وابسته به پیشگویی، غیبگویانه، رویایی، نظری، خیالی، تصور غیر عملی، وابسته بدلایل نظری