جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'amān
security  |

امان

معنی: امان . [ اَ ] (ع مص ) ایمن شدن . (مصادر زوزنی ). بی ترس و بیم گردیدن . بی بیمی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). زنهاری . (منتهی الارب ) (بهار عجم ). بی خوف بودن و ایمنی . (آنندراج ). آرامش و اطمینان . (از اقرب الموارد) :
آنرا پس سختی ز همه رنج امان بود
وین را پس سختی ز همه رنج امان است .
منوچهری .
یافته و بافته ست شاه چو داود و جم
یافته مهر کمال بافته درع امان .
خاقانی .
ره امان نتوان رفت و دل رهین امل
رفوگری نتوان کرد و چشم نابینا.
خاقانی .
وگر خواهی کزین منزل امان آن سرایابی
امانت دار یزدان را نیابت دار حسان شو.
خاقانی .
بعدل و احسان و امن و امان بیمن کفالت و حسن ایالت شمس المعالی آراسته گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
کنج امان نیست درین خاکدان
مغز وفا نیست درین استخوان .
نظامی .
اقصای برّ و بحر بتابید عدل او
آمد ز تیغ حادثه بر باره ٔ امان .
سعدی .
|| امن بودن شهر. امنیت . (از اقرب الموارد). || (اِ) پناه . (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه بدان پناهنده شوند :
حلم اوچون کوه و اندر کوه او کهف امان
طبع او چون بحر و اندر بحر او درّ فطن .
منوچهری .
اینک امام حق و امان زاهل روزگار
اینک حریم ایمن و خورشید بی زوال .
ناصرخسرو.
تا زمان قیامت در امان سلامت نگه داراد. (گلستان ).
ایمان ما ز غارت شیطان نگاه دار
تا از عذاب و خشم توجان در امان شود.
سعدی .
با باز در زمان تو تیهو مصاحب است
با شیر در امان تو آهو معانق است .
سلمان ساوجی .
- در امان بودن ؛ در پناه بودن . (فرهنگ فارسی معین ) :
ای خواجه دل تو شادمان باد
جان تو همیشه در امان باد.
مسعودسعد.
بخرمی و بخیر آمدی و آبادی
که از صروف زمان در امان حق بادی .
سعدی .
|| مهلت . (فرهنگ شعوری ). فرصت . وقت . با فعل «دادن » استعمال می شود. رجوع به امان دادن شود. || زنهار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : گفت چون چاره نیست لابد امانی باید از جهت خداوند سلطان . (تاریخ بیهقی ).
کسی کز آسمان باید امانش
نباید بود زیر آسمانش .
امیرخسرو دهلوی .
|| ذمه . (منتهی الارب ). || نقاره . (فرهنگ شعوری ) (ناظم الاطباء). کوس . (ناظم الاطباء).
- الامان ؛ در موقع زنهار خواستن و پناه جستن گویند.
- امان از... ؛ داد از. فریاد از. پناه بر خدا :
ای کمان ابرو امان از دست تو.
؟
- امان کسی را بریدن ؛ در اصطلاح عوام او را بستوه آوردن . (از فرهنگ فارسی معین ).
- امثال :
امان از خانه داری یکی میخری دوتا نداری ؛ یعنی در اسباب تازه خانمان هر ساعت لزوم اکمال نقصی ظاهر شود. (امثال و حکم مؤلف ).
امان از دوغ لیلی ماستش کم بود آبش خیلی ؛ وعده یا دعوی بسیار بزرگ و وفایا عملی نهایت ناچیز بود. (امثال و حکم مؤلف ).
امان از هم کت بد . (از امثال و حکم مؤلف ).
مفلس در امان خداست .
... ادامه
1155 | 0
مترادف: 1- پناه، حمايت، زنهار، كنف، مهلت، نگهداري 2- تامين، فرجه 3- امن، ايمن، مصون
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: ( اَ ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'amAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 92
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
security | mercy , respite , aman
ترکی
bir adam
فرانسوی
un homme
آلمانی
ein mann
اسپانیایی
un hombre
ایتالیایی
un uomo
عربی
أمن | حماية , ضمانة , كفالة , سند مالي , سلام أمن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "امان" در زبان فارسی به معنای پناه، حفاظت و آسایش است و در متون ادبی و محاوره‌ای کاربرد دارد. در اینجا نکاتی درباره قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه بیان می‌شود:

  1. نوشتار: کلمه "امان" باید بدون هیچ گونه علامت اضافی و به صورت صحیح نوشته شود.

  2. جمله‌سازی: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم و نیز در ترکیب‌های مختلف استفاده شود. به‌عنوان مثال:

    • "او در امان است." (اینجا به معنای ایمنی و امنیت است).
    • "امان از دست بی‌رحمان." (عبارت و شعر).
  3. نکات رنگی: این کلمه می‌تواند به عنوان یک اسم خاص نیز در متن‌های ادبی یا شعر به کار رود.

  4. قافیه: "امان" می‌تواند در شعر و ادبیات به عنوان یک واژه قافیه‌پذیر استفاده شود. این واژه معمولاً با کلماتی که به حروف همجون او پایان می‌یابند، هماهنگی دارد.

  5. آوردن هم‌معنا: می‌توانید از هم‌معناهای "امان" مانند "پناه" و "محافظت" برای تنوع در نوشتار استفاده کنید، اگر لازم باشد.

در نهایت، همانند سایر کلمات، باید به جنبه‌های معناشناسی و کاربردهای خاص آن نیز توجه شود تا در نگارش خود از این کلمه به درستی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "امان" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. در حین طوفان، او به خانه دوستانش پناه برد تا از خطرات در امان بماند.
  2. این کتاب در امانت به من داده شده است و باید آن را به زودی به صاحبش برگردانم.
  3. ما باید تلاش کنیم تا محیط زیست را از آسیب‌های انسانی در امان نگه داریم.
  4. او از دوستش خواسته بود که رازهایش را در امان نگه دارد و کسی از آنها خبر نداشته باشد.
  5. برای اینکه همیشه در امنیت و امان باشید، باید مراقب انتخاب‌های خود باشید.

امیدوارم این جملات به شما کمک کند!


واژگان مرتبط: امنیت، تامین، ایمنی، تضمین، وثیقه، رحمت، رحم، بخشش، شفقت، مروت، استراحت، تمدید مدت

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری