جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

transfer  |

امتقال

معنی: امتقال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار بار فرو رفتن در آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدفعات در آب فرو رفتن . (از اقرب الموارد).
217 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 572
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
transfer | transition , transmission , transportation , conduction , shift , transference , conveyance , transmittance , devolution , turnover , reassignment , transmittal , conductance , transferal , remittance , shunt , transmittancy , remitment , the transfer
عربی
نقل | نقل السلطة , انتقل , تنازل , حول , غير , أعار , غير المدرسة , نقل مالا , نقل البضائع من سفينة لإخري , حوالة , نقل الملكية , مواصلة , حوالة بنكية , رسم منقول من سطح , نقطة تحويل , تغير في العمل , نقل صورة من ورق , نقل من لغة لإخرى

واژگان مرتبط: نقل، واگذاری، تحویل، سند انتقال، ورابری، گذار، تحول، عبور، برزخ، مرحله تغییر، ارسال، مخابره، سرایت، فرا فرستی، حمل و نقل، ترابری، تبعید، بارکشی، هدایت، رسانایی، بردن جریان، رهبری، تغییر، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت، تعویض، حواله، حمل، وسیله نقلیه، پراکنش، تفویض اختیارات، انحطاط، نزول، فساد تدریجی، حجم معاملات، بازده، برگشت، عملکرد، تغییر و تبدیل، میزان هدایت، ضریب هدایت، میزان رسانایی، پرداخت، پول، وجه ارسالی، فرستادن پول، تادیه، مقاومت موازی، ارسال وجه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری