do |

انجام دادن

معنی: انجام دادن . [ اَ دَ ] (مص مرکب ) تمام کردن و به آخر رسانیدن .(ناظم الاطباء). بپایان رسانیدن . کامل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). انجامانیدن . برگذار کردن . اتمام . (یادداشت مؤلف ). || اجرا کردن . عمل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). سامان دادن . (آنندراج ) :
صائب چه فارغند ز اندیشه ٔ حساب
جمعی که کار آخرت انجام داده اند.
صائب (از آنندراج ).

... ادامه

4292 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: لغت‌نامه دهخدا

معادل ابجد: 154

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

do | perform , carry out , accomplish , fulfill , make , implement , complete , put on , achieve , administer , administrate , char , consummate , do up , effectuate , pay , fulfil

عربی

فعل | بذل , نفذ , نظف , اهتم , انتهى , ارتكب , قدم خدمة , أنهى , نجز , أنتج , خدع , احتال , زخرف , جمل بمستحضرات تجميل , وضع , رتب , قام ب , أدى , أعد للطبخ , مقام أمر

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "انجام دادن" در زبان فارسی به معنای انجام وظیفه یا عملی خاص است. در اینجا به برخی از قواعد نحوی و نگارشی مربوط به این ترکیب می‌پردازیم:

قید و فعل: "انجام" به عنوان فعل و "دادن" به عنوان فعل کمکی عمل می‌کنند. "انجام دادن" یک فعل مرکب است.
زمان‌ها: این ترکیب می‌تواند در زمان‌های مختلف صرف شود. مثلاً:
- حال: من انجام می‌دهم.
- گذشته: من انجام دادم.
- آینده: من انجام خواهم داد.
فعل‌های معکوس: در بعضی مواقع می‌توان از فعل معکوس یا معادل‌هایی مانند "انجام شدن" نیز استفاده کرد. به عنوان مثال: کارها انجام می‌شوند.
حالت‌های مختلف: این ترکیب می‌تواند با قیدها و صفات مختلف همراه شود:
- او کار را به خوبی انجام می‌دهد.
- پروژه به تازگی انجام شده است.
نکات نگارشی:
- فاصله‌گذاری: "انجام دادن" به صورت جدا نوشته می‌شود و بین دو کلمه نیز فاصله وجود دارد.
- در متون رسمی و علمی، بهتر است از زبان فصیح و واضح استفاده شود و از به کار بردن عبارات مبهم خودداری شود.
استفاده در جملات مختلف: این ترکیب می‌تواند در جملات مختلف و با معانی متفاوت به کار رود:
- او وظایف خود را به‌خوبی انجام می‌دهد.
- با توجه به شرایط جدید، باید طرح جدیدی را انجام داد.

با رعایت این نکات می‌توانید از ترکیب "انجام دادن" در نوشتار و گفتار خود به درستی استفاده کنید.

واژگان مرتبط: عمل کردن، کردن، کفایت کردن، بدرد خوردن، اجرا کردن، بجا آوردن، نمایش دادن، بازی کردن، پیش بردن، عمل اوردن، بانجام رساندن، وفا کردن، بانتها رسیدن، براوردن، عملی کردن، تکمیل کردن، تمام کردن، واقعیت دادن، ساختن، درست کردن، ایجاد کردن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، اجراء کردن، ایفاء کردن، کامل کردن، سپری کردن، خاتمه دادن، پوشیدن، تحمیل کردن، گذاردن، وانمود شدن، صرف کردن، رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به، بانجام رسانیدن، تحصیل کردن، اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، توزیع کردن، وصی، وصایت کردن، نظارت کردن، تبدیل به زغال کردن، نیمسوز شدن، نیم سوز کردن، بپایان رساندن، عروسی کردن، بوصال رسیدن، اماده استفاده کردن، شروع بکار کردن، لخت شدن، مرمت کردن، پرداختن، پرداخت کردن، تلافی کردن، پول دادن، دادن

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول