جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: انحراف . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) میل کردن و برگشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برگشتن و بطرفی مایل شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ) (مجمل اللغه ) (فرهنگ فارسی معین ). از راه گشتن . میل کردن . (فرهنگ فارسی معین ). کیبیدن . پیچیدن . چسبیدن . احریراف . (یادداشت مؤلف ). || خم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). کژ شدن . (مصادر زوزنی ) (فرهنگ فارسی معین ). || کج رفتن . اریب رفتن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) کجروی و بی فرمانی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کجراهی . (از لغات فرهنگستان ) (از فرهنگ فارسی معین ). برگشتگی و میل و ناراستی و اعوجاج و کجی . (از ناظم الاطباء). کجروی . (فرهنگ فارسی معین ). - انحراف اخلاقی ؛ از اصول اخلاقی دست کشیدن و کارهای ناشایست کردن . (از فرهنگ فارسی معین ). - انحراف از حق ؛ میل از حق . (ناظم الاطباء). - انحراف از دین ؛ ارتداد و برگشتن از دین . (ناظم الاطباء). - انحراف فکری ؛ کژی اندیشه . کج اندیشی . (فرهنگ فارسی معین ). - انحراف قبله ؛ کجی قبله و میل آن بطرف راست و یا چپ . (ناظم الاطباء). انحراف قبله درهر نقطه ٔ زمین زاویه ٔ نصف النهار آن نقطه است با دایره عظیمه ای که بر سمت الرأس این نقطه و مکه بگذرد. انحراف قبله در تهران 37 درجه و 30 دقیقه ، در شیراز 56 درجه و 46 دقیقه ، در مشهد 54 درجه و در اصفهان 46درجه است . (از دایرة المعارف فارسی ). - انحراف کوکب ؛ میل کوکب . (ناظم الاطباء). - زاویه ٔ انحراف ؛ زاویه ٔ انحراف هر محل زاویه ای است که بین سطح نصف النهار مغناطیسی و سطح نصف النهار جغرافیایی آن محل موجود است . مقدار زاویه ٔ انحراف بستگی با محل آزمایش دارد. با آزمایشهای متعدد مقدار این زاویه را در نقاط مختلف کره ٔ زمین تعیین کرده و برای هر منطقه نقشه هایی تهیه دیده اند که از روی آنها به آسانی میتوان زاویه ٔ انحراف را در هر محل تعیین نمود. در یک محل مقدار زاویه ٔ انحراف برحسب زمان اندکی تغییر میکند. (از کتب فیزیک رسمی ). 1- اعوجاج، خميدگي، كجي، كژي
2- اعتساف، ضلال، ضلالت، كجروي، گمراهي
3- گرايش، ميل راستي deviation, deflection, departure, aberration, perversion, deviance, detour, offset, deviancy, inclination, corruption, yaw, skew, perversity, slope, perturbation, digression, leeway, leaning, aberrance, refraction, deflexion, invert, trepan, veer, fall-off الانحراف، انحراف، إنحراف الضوء، إنحراف أخلاقى، إنحراف عن الخط الحزبى المقرر sapma déviation abweichung desviación deviazione انحراف جنسی، شکست، انکسار، پیچش، انحناء، خم سازی، عزیمت، حرکت، کوچ، فراق، مرگ، گمراهی، فریفتگی، غلط، کجراهی، بدراهی، انحراف جنسی یا اخلاقی، سقم، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری، افست، چاپ افست، چین، فرزند، نقطه شروع مسابقه، تمایل، شیب، نهاد، عطف، خمیدگی بجلو و پایین، فساد، چرک، تجاوز از حدود، انحراف کشتی از مسیر خود، کجی، کژی، منحرف بودن، سراشیبی، سرازیری، زمین سراشیب، اختلال، اشفتگی، تشویش، گریز، راه گریز، مهلت، حرکت یکوری، یک ورشدگی کشتی در اثر باد، طبع، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، میل، تجزیه، تخفیف، برگردانی، سوء تعبیر، قلب عبارت، چرخش، جهت، تغییر مسیر، برگشت، گشت، نزول
الانحراف|انحراف , إنحراف الضوء , إنحراف أخلاقى , إنحراف عن الخط الحزبى المقرر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "انحراف" یک اسم است که از ریشه "حرف" تشکیل شده و به معنای انحراف یا انحای راستا و مسیر معمول به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن در جمله، میتوان به چند نکته توجه کرد:
نحوه نوشتار: این کلمه بهصورت صحیح "انحراف" نوشته میشود و باید دقت کرد که به شکل نادرست یا با املای متفاوت نوشته نشود.
جنس کلمه: "انحراف" یک اسم مذکر است. بنابراین، زمانیکه از آن در جملات استفاده میشود، باید سایر اجزای جمله را با توجه به همین جنس تنظیم کرد.
نحوه استفاده در جملات:
انحراف از مسیر: میتوان از این ترکیب برای اشاره به خروج از مسیر مورد نظر استفاده کرد.
انحراف اجتماعی: اشاره به عدم تطابق رفتار فرد یا گروه با معیارهای اجتماعی.
قیدها و صفتها: میتوانید از قیدها و صفتها برای توصیف انحراف استفاده کنید:
انحراف شدید: در مواردی که شدت انحراف مورد نظر است.
انحراف ناخواسته: برای توصیف انحرافی که ناشی از عوامل غیرقابل کنترل است.
استفاده در متون علمی و ادبی: کلمه "انحراف" در متون علمی و بهخصوص در حوزههای روانشناسی، اجتماعی، و آمار به وفور مورد استفاده قرار میگیرد. در متون ادبی نیز ممکن است بهعنوان نمادی از دوری از هنجارها به کار رود.
مثال جملات:
"انحراف از برنامه اصلی میتواند عوارضی به دنبال داشته باشد."
"برخی از جوانان تحت فشار اجتماعی دچار انحراف میشوند."
این نکات میتوانند به شما کمک کنند تا کلمه "انحراف" را بهطور صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "انحراف" در جمله آمده است:
انحراف از مسیر اصلی میتواند به مشکلات جدی در رسیدن به هدف منجر شود.
تحلیلهای آماری نشان دادهاند که انحرافات کوچک در دادهها میتوانند نتایج نادرست به همراه داشته باشند.
انحراف ذهنی در تفکر میتواند فرد را از درک واقعیات دور کند.
در ورزش، انحراف از تکنیکهای صحیح میتواند باعث آسیب دیدگی شود.
چند مورد انحراف اجتماعی در این منطقه باعث نگرانی مقامات محلی شده است.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، بفرمایید!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: انحراف جنسی، شکست، انکسار، پیچش، انحناء، خم سازی، عزیمت، حرکت، کوچ، فراق، مرگ، گمراهی، فریفتگی، غلط، کجراهی، بدراهی، انحراف جنسی یا اخلاقی، سقم، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری، افست، چاپ افست، چین، فرزند، نقطه شروع مسابقه، تمایل، شیب، نهاد، عطف، خمیدگی بجلو و پایین، فساد، چرک، تجاوز از حدود، انحراف کشتی از مسیر خود، کجی، کژی، منحرف بودن، سراشیبی، سرازیری، زمین سراشیب، اختلال، اشفتگی، تشویش، گریز، راه گریز، مهلت، حرکت یکوری، یک ورشدگی کشتی در اثر باد، طبع، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، میل، تجزیه، تخفیف، برگردانی، سوء تعبیر، قلب عبارت، چرخش، جهت، تغییر مسیر، برگشت، گشت، نزول
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر