جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: انعام . [ اِ ] (ع مص ) نعمت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد)، یقال : انعم اﷲ علیه و انعم بها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || افزودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زیاده کردن .(آنندراج )، یقال : انعم ان یحسن ؛ ای زاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زیاده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج )، || برهنه پا آمدن نزد کسی . || نعم گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). در کسی نعم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کسی را نعم گفتن . کسی را بلی گفتن . (یادداشت مؤلف ). || مبالغه نمودن در کاری . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دقت نظر کردن در کاری و مبالغه کردن در آن . (از اقرب الموارد). امعان . انعام نظر. امعان نظر. (یادداشت مؤلف ). و اعلم یا اخی بانک ان انعمت النظر فیما وضعنا و تأملت .علمت ان ... (رسائل اخوان الصفا). || چشم روشن گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ): انعم اﷲ بک عیناً؛ خنک گرداند خدای چشم محبوب ترا بتو و یا چشم ترابه محبوب تو. || انعم اﷲ صباحک ؛ فراخ و خوش گرداند خدای بامداد ترا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || وزیدن باد از جانب جنوب . (آنندراج ). || به آرام و آسودگی داشتن ، چنانکه جایی کسی را. (یادداشت مؤلف ). منزل ینعمهم ؛ یعنی منزلی است که فرودآیندگان را به آرام وآسودگی دارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منزلی کثیرالخیر و موافق است . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) داد و دهش و عطا و بخشش . (آنندراج ). بخشش و باسگونه و بیلاک و داشن و نوش و داد و دهش و احسان و عطیه و نعمت و عطا و نوارهان و هدیه و نوعاً انعام ؛ بخشش نقدی را گویند که از جانب شخص بزرگ به کوچک داده می شود. (ناظم الاطباء). فیض . فضل . نوال . نوله . موهبت . هبه . هدیه . داد. داده . نیکی . خوبی : هرکه از خدمتکاران خدمتی شایسته بواجب کردی در حال او را نواخت و انعام فرمودندی برقدر خدمت . (نوروزنامه ). هست بیحد و نهایت با تو انعام خدای تا جهان باشد تو بادی شاکر انعام او. امیر معزی (از آنندراج ). هر روز... درجت وی (گاو) در احسان و انعام منیف تر می شد. (کلیله و دمنه ). شیر فرمود که اینجا مقام کن تا از... انعام ما نصیب تمام یابی . (کلیله و دمنه ). چون خجلیم از سخن خام خویش هم تو بیامرز به انعام خویش . نظامی . گزارم فام طبع خود به اندک مدح صدر تو که از انعام اسلاف تو اندر فام بسیارم . سوزنی . گرچه انعام او مرا شکراست شکر او را ز من شکایتهاست . خاقانی . دانگی از خود بازگیرم بهر قوت پس دهم دیناری از انعام خویش . خاقانی . نماند کس که ز انعام تو به روی زمین نیافت بیت المال و نساخت باب الطاق . خاقانی . منعما شکرهای انعامت بزبان قلم نیاید راست دوش در انتظار وعده ٔ تو بس که بنشسته ام دلم برخاست هر کرا لقمه در گلو گیرد شربتی آبش از تو باید خواست . کمال اسماعیل . کریما برزق تو پرورده ایم به انعام ولطف تو خو کرده ایم . سعدی (بوستان ). ذکر انعام در افواه عوام افکنده . (گلستان ). زانعام و فضل خود نه معطل گذاشتت . سعدی (گلستان ). وگر طلب کند انعامی از شما حافظ حوالتش به لب یار دلنواز کنید. حافظ. || در تداول امروز، پولی یا مالی که در ازای خدمتی به کسی بخشند و عامه اَنعام تلفظ کنند. و رجوع به انعام دادن شود. چهارپايان، دواب، ستوران tip, gratuity, reward, prize, bonus, bounty, premium, service charge, pourboire, award, baksheesh, largess معلومات سرية، نصيحة، طرف، رأس، قمة، بقشيش، إرشاد، طرف مستدق، ميل، ضربة خفيفة، مزبلة، مستودع الأشياء القديمة، تفريف، مال، قلب، انحنى، تكهن، رجح الكفة، شذب، زود بمعلومات سرية، ضرب برفق، مس، منحه بقشيشا، رفع يده للتحية، قلب للخلف uç conseil tipp consejo mancia نوک، سر، راس، سرقلم، نک، پاداش، التفات، سپاسگزاری، رایگانی، جایزه، اجر، مزد، مژدگانی، غنیمت، حق الامتیاز، سودقرضه، پرداخت اضافی، بخشش، سخاوت، وفور، بخشندگی، شهامت، حق بیمه، حق العمل، وثیقه، پاداش عمل، اضافه کار، سرویس مهمانخانه وغیره، رای، رشوه، گشاده دستی، ازادگی، دهش
معلومات سرية|نصيحة , طرف , رأس , قمة , بقشيش , إرشاد , طرف مستدق , ميل , ضربة خفيفة , مزبلة , مستودع الأشياء القديمة , تفريف , مال , قلب , انحنى , تكهن , رجح الكفة , شذب , زود بمعلومات سرية , ضرب برفق , مس , منحه بقشيشا , رفع يده للتحية , قلب للخلف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "انعام" در زبان فارسی به معنای پاداش، ارزانی، یا هدیه به کار میرود و در برخی موارد نیز به معنای مایحتاج غذایی حیوانات (مانند علوفه) به کار میرود. برای نگارش صحیح و استفاده درست از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
واژهشناسی: کلمه "انعام" جمع عربی "نعمت" است و به همین دلیل در نوشتار فارسی باید به شکل صحیح آن توجه داشت.
نقطهگذاری: در متنی که شامل کلمه "انعام" است، باید از قواعد نقطهگذاری (مانند کاما، نقطه و ...) به درستی استفاده شود. به عنوان مثال: "به او انعام دادند و او از آن بسیار خوشحال شد."
ترکیبها: "انعام" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود؛ برای مثال:
انعام نقدی
انعام حقل (مربوط به کشاورزی)
گرامر: "انعام" یک اسم است و بنابراین باید در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف به مضافالیه به درستی استفاده شود. به عنوان مثال:
"او انعامی دریافت کرد."
"فرزندان از انعام برخوردار شدند."
سبک نگارش: در متنهای رسمی یا ادبی، سعی کنید کلمه "انعام" را با دقت و در جای مناسب استفاده کنید تا معنای دقیق آن حفظ شود.
معادلهای فارسی: اگرچه "انعام" به عنوان یک واژه فارسیپایه در زبان فارسی پذیرفته شده، اما میتوان از معادلهای دیگر (مانند پاداش) بسته به زمینه استفاده کرد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "انعام" به شکل صحیح و روان در نگارش فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "انعام" در جملات آورده شده است:
در جشنواره سالانه، شهرداری به برندگان مسابقات، انعامهای مختلفی اهدا کرد.
با تلاش فراوان در امتحانات، او موفق به کسب انعام از مدیر مدرسه شد.
انعامی که به خدمتکار رستوران دادیم، نشاندهنده قدردانی ما از تلاشهای او بود.
این روزها بسیاری از مردم به دور از توقع انعامها و پاداشهای بزرگ، فقط از کارهای کوچک رضایت دارند.
در قرآن به انعامهای خداوند به انسانها اشاره شده است که باید شکرگزار آن باشیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر