جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'uftādan
drop  |

اوفتادن

معنی: اوفتادن . [ دَ ] (مص ) افتادن و از پا درآمدن .
|| دور شدن . (ناظم الاطباء) (برهان ). || ساقط شدن . (ناظم الاطباء). سقوط کردن :
یکی بدید بکوی اوفتاده مسواکش
ربود تا بردش باز جای و باز کده .
عماره .
- از دیده اوفتادن ؛ بی ارزش و منفور شدن :
آن در دو رسته در حدیث آمد
وز دیده بیوفتاد مرجانم .
سعدی .
- بیوفتادن از مقام یا منصبی ؛ از آن معزول گشتن :
گوئی که از نبوت موسی بیوفتاد
گنجید در دهان تو کفری چنین قوی .
سوزنی .
- قی اوفتادن کسی را ؛ قی آمدن اورا، شکوفه افتادن او را :
قی اوفتد آنرا که سر و ریش تو بیند
زان خلم و وزان بفج چکان بر بر و بر روی .
شهید.
|| واقع شدن . پیش آمدن :
چه اوفتاد و چه کردم گنه بجای تو من
چرا بجستن هجر اینچنین مهیایی .
سوزنی .
چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی
چه اوفتاد که دست جفا برآوردی .
خاقانی .
|| روی دادن . حادث شدن :
ای شاعر سبکدل با من چه اوفتادت
پنداشتم که عقلت بیش است و هوشیاری .
منوچهری .
|| رسیدن :
شنیدم که موسی عمران به آخر
به پیغمبری اوفتاد از شبانی .
؟
- تیغ از گردن کسی اوفتادن ؛از قتل نجات یافتن : تا آنکه بگویند خدای عزوجل یکی است ... چون بگویند تیغ از گردن ایشان بیوفتاد. (ترجمه ٔ تفسیر طبری ).
|| شدن . گشتن :
از چه سعید اوفتاد وز چه شقی شد
زاهد محرابی و کشیش کنشتی .
ناصرخسرو.
|| خضوع و تواضعکردن . افتاده . متواضع. || اوفتادن به . آغازیدن به . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به افتادن شود.
... ادامه
916 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم) [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 542
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
drop | fall , lie , tumble , drop back , keel
ترکی
düşmek
فرانسوی
tomber
آلمانی
fallen
اسپانیایی
caer
ایتالیایی
cadere
عربی
ليقع او يسقط
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "اوفتادن" به معنی "افتادن" یا "به زمین افتادن" است و از ریشه "افتادن" گرفته شده است. در مورد این کلمه و قواعد فارسی نگارشی، نکات زیر را می‌توان در نظر گرفت:

  1. صرف فعل: "اوفتادن" به طور خاص در زبان فارسی به حالت‌های مختلف صرف می‌شود. به عنوان مثال:

    • من می‌افتم
    • تو می‌افتی
    • او می‌افتد
    • ما می‌افتیم
    • شما می‌افتید
    • آنها می‌افتند
  2. ضمائر: "اوفتادن" معمولاً با ضمائر مختلف به کار می‌رود و در جمله‌ها می‌تواند به عنوان فعل اصلی یا کمک‌کننده حضور داشته باشد.

  3. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند به صورت‌های مختلف در جملات به کار رود. به عنوان مثال:

    • او از روی نرده‌ها اوفتاد.
    • این کتاب از دستم اوفتاد.
  4. نکات نگارشی: در نوشتار فارسی، باید به نکات زیر توجه کرد:

    • کلمات باید به درستی و به صورت صحیح نوشته شوند.
    • از علائم نگارشی مناسب استفاده شود، به خصوص در جملات مرکب.
    • در صورت استفاده از کلمه "اوفتادن" به عنوان فعل، باید زمان فعل به درستی مشخص شود.
  5. قواعد تجزیه و ترکیب: در استفاده از "اوفتادن" می‌توان از پیشوندها و پسوندها نیز استفاده کرد. به عنوان مثال:
    • اوفتاده (اسم مفعول)
    • اوفتاد (فعل گذشته)

به طور کلی، "اوفتادن" یکی از افعال پرکاربرد در زبان فارسی است و با توجه به زمینه و نحوه استفاده، معانی و کاربردهای متعددی دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در حین بازی فوتبال، او به زمین اوفتاد و پایش آسیب دید.
  2. وقتی باران شروع به باریدن کرد، برگ‌های درختان به آرامی از شاخه‌ها اوفتادند.
  3. آنقدر خسته بود که هنگام تماشای فیلم از روی مبل اوفتاد و خوابش برد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری