جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ay
Heigh!  |

ای

معنی: ای . [ اَ / اِ ] (حرف ندا) کلمه ٔ ندا مانند: ای برادر، ای خدا، ای آقا. (ناظم الاطباء). حرف نداست نحو: ای ربی . (منتهی الارب ). کلمه ای که بدان کسی را خوانند :
ای طرفه ٔ خوبان من ای شهره ٔ ری
گپ را به سر درک بکن پاک از می .
رودکی .
ای مج کنون تو شعر من از بر کن و بخوان
ازمن دل و سگالش و از تو تن و زبان .
رودکی .
گفت خیزا کنون و ساز ره بسیچ
رفت بایدت ای پسر ممغز تو هیچ .
رودکی .
مثال بنده و تو ای نگار دلبر من
بقرص شمس و بورتاج سخت میماند.
آغاجی .
ای میر ترا گندم دشتی است بسنده
با تغنغکی چند ترا من انبازم .
ابوالعباس .
گفت ای محمد من برفتم و ابوجهل را بدین کمال سه جای سر بشکستم . (ترجمه ٔ تاریخ طبری ).
ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق
چون خویشتنی را چه بری بیش برسته .
کسایی .
از کوهسار دوش برنگ می
هین آمد ای نگار می آور هین .
دقیقی .
ای خسروی که نزد همه خسروان دهر
بر نام و نامه ٔ تو نوا و فرسته شد.
دقیقی .
بیا ای که سال از چهل بر گذشت
ز سر برگذشته بسی سرگذشت .
فردوسی .
که ای بخردان رای این کار چیست
پراندیشه و خسته ز آزار کیست ؟
فردوسی .
بدان ای برادر که تن مرگ راست
سر و یال من سودن ترگ راست .
فردوسی .
ای میر نوازنده و بخشنده ٔ چالاک
ای نام تو بنهاده قدم بر سر افلاک .
عنصری .
نه من خوی سگ دارم ای شیرمردا
که خشنود گردم به خشک استخوانی .
فرخی .
ای شاهد شیرین شکرخا که تویی
وی خوگر جور و کین و یغما که تویی .
سوزنی .
ای دفتر شعر پدرت آنکه به هر بیت
راوی ز فروخواندن آن چون دف تر ماند.
سوزنی .
یک نفس ای خواجه ٔ دامنکشان
آستئی بر همه عالم فشان .
نظامی .
ای خدا نگذار کار من بمن
ور گذاری وای بر کردار من .
مولوی .
ای دل بکوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی .
حافظ.
ای که در کوی خرابات مقامی داری
جم وقت خودی ار دست بجامی داری .
حافظ.
|| (صوت ) وه . زها. حبذا :
ای از آن چون چراغ پیشانی
ای از آن زلفک شکست و مکست .
رودکی .
ای از آن آواکه گر گوباره زآنجا بگذرد
بفکند نازاده بچه بازگیرد زاده شیر.
منجیک .
ای حیات عاشقان در مردگی
دل نیابی جز که در دل بردگی .
مولوی .
|| بمعنی الف تعجب آید: ای شگفت ؛ عجبا. شگفتا :
آب گلفهشنگ گشته است از فسردن ای شگفت
همچنان چون شوشه ٔ سیمین نگون آویخته .
فرالاوی .
پیری مرا به زرگری افکند ای شگفت
بی گاه و دود زردم و همواره سرف سرف .
کسایی .
ببوسید رستمش تخت ای شگفت
جهان آفرین را ستایش گرفت .
فردوسی .
فروبرد چنگال و خون برگرفت
بخورد و بیالود روی ای شگفت .
فردوسی .
ای کجا سرو بکار آید با قد چوسرو
ای کجا ماه بکار آید با روی چو ماه .
فرخی .
چشم حاسدان و بدگویان بدین نیکویی و دردناک ، ای سبحان اﷲ العظیم تو و من امروز برادرانیم و از آن خاندان بزرگ تو مانده ای . (تاریخ سیستان ). || با کلمه ٔ بسا و بس آید و افادت بیشتر کند :
ای بسا شورا کزآن زلفینکان انگیختی
گر نترسیدی ز بومنصور عادل کدخدای .
منوچهری .
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود.
خیام .
دشمن طاوس آمد پرّ او
ای بسا شه را بکشته فرّ او.
مولوی .
بوالحکم نامش بد و بوجهل شد
ای بسا اهل از حسد نااهل شد.
مولوی .
ای بسا اسب تیزرو که بمرد
خرک لنگ جان بمنزل برد.
سعدی .
|| افسوس . دریغ :
ای از این جور بد زمانه ٔ شوم
همه شادی آن غمان آمیغ.
رودکی .
... ادامه
3383 | 0
مترادف: ايا، هان، هاي، هلا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (قید، شبه جمله) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (اِ یا اَ) [ ع - فا. ] (صت . حر.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اختصار
آواشناسی: 'ey
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 11
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
Heigh! | Hey! , Ho! , Hallo! , Halloo! , oh you
ترکی
ah sen
فرانسوی
oh vous
آلمانی
oh du
اسپانیایی
oh tu
ایتالیایی
oh tu
عربی
هايغ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

قواعد فارسی و نگارشی برای کلمات شامل نکات زیر است:

  1. نویسه‌ها و حروف: در زبان فارسی، حروف به صورت پیوسته و به صورت کلی به صورت عربی نوشته می‌شوند. باید به صحیح بودن حروف و رعایت قواعد املایی توجه داشت.

  2. تهیه کلمه: کلمات ممکن است شامل ریشه، پسوند و پیشوند باشند. در نوشتن کلمات باید به ریشه و معنای آن‌ها توجه شود.

  3. جدا نویسی و چسبیده نویسی: برخی کلمات باید به صورت جدا نوشته شوند، مانند «به خاطر»، در حالی که برخی دیگر باید به صورت چسبیده نوشته شوند، مانند «خودمان».

  4. استفاده از نقاط و اعراب: برای برخی کلمات، نقاط و اعراب (تَشْدید، تنوین و غیره) اهمیت دارد و می‌تواند معنای کلمه را تغییر دهد.

  5. نگارش صحیح: در نگارش متن، باید از شکل صحیح کلمات و عبارات استفاده کرد. به عنوان مثال، «تلفن»، «کتاب»، «دوست» همگی باید صحیح نوشته شوند.

  6. توجه به قواعد صرفی و نحوی: هر کلمه در یک جمله نقش مشخصی دارد و باید به نحو صحیح در جمله قرار گیرد.

این نکات می‌تواند به شما کمک کند تا کلمات را به درستی و با رعایت قواعد زبان فارسی بنویسید. اگر به موضوع خاص‌تری اشاره دارید، لطفا بیشتر توضیح دهید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ای" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. ای دوست، به یاد روزهای خوب گذشته هستم.
  2. دیروز دیدم ای زنده، که لبخندت دنیا را زیبا می‌کند.
  3. ای آفتاب، نور تو زندگی را گرم می‌کند.
  4. ای گل، زیبایی‌ات دل هر بیننده‌ای را می‌رباید.
  5. ای مهر، گرما و محبتت همیشه در قلب ماست.

اگر سوال یا درخواست دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: هی، ای والله، اهای، وه، های، ها، اهوی، هالو، یاالله

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری