جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ایزد. [ زَ ] (اِ) در اوستا «یزته »، در سانسکریت ، «یجته » صفت از ریشه «یز» بمعنی پرستیدن و ستودن پس «یزته » لغةً بمعنی درخور ستایش و بفرشتگانی اطلاق میشده که از جهت رتبه و منزلت دون امشاسپندان هستند. این واژه در پهلوی «یزد» و در فارسی ایزد شده اما در فارسی ایزد به معنی فرشته نیست بلکه فقطخدا و آفریدگار کل است و در حقیقت اطلاق خاص بعام شده . (مزدیسنا ص 159). در استی «ایزئد» . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). خدا. آفریدگار. اﷲ. (فرهنگ فارسی معین ). نامی است از نامهای باریتعالی جل جلاله . (برهان ). رجوع به آنندراج ، غیاث اللغات و انجمن آرا شود : کاین فژه پیر زبهر تو مرا خوار گرفت برهاناد از او ایزد دادار مرا. رودکی . هر آن شمعی که ایزد برفروزد هر آن کس پف کند سبلت بسوزد. بوشکور. جز از ایزد توام خداوندی کنم از دل بتو بر افدستا. دقیقی . همه حکمی بفرمان تو رانند که ایزد مر ترا داده است فرمان . دقیقی . کز آن بوم خیزد سپهبد چو تو فزون آفریناد ایزد چو تو. فردوسی . ایا کرده در بینی ات حرص و رس از ایزد نیایدت یک ذره ترس . لبیبی . شاهی است به کشمیر اگر ایزد خواهد امسال نیارامم تا کین نکشم زوی . فرخی . مصر ایزد دادار بفرعون امین داد کافر شد و بیزار شد از ایزد دادار. فرخی . ایزد همه آفاق بدو داد و بحق داد ناحق نبود آنچه بود کار خدایی . منوچهری . ایزد ما این جهان نز پی جور آفرید نز پی ظلم و فساد، نزپی کین و نقم . منوچهری . و توفیق صلح خواهیم از ایزد عز ذکره در این باب . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 82). نخست ثقه درست کردم که هر چه ایزد عز ذکره تقدیر کرده باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 341). تا داد من از دشمن اولاد پیمبر بدهد بتمام ایزد دادار تعالی . ناصرخسرو. آنکه در آفرینش عالم غرض او بد ز ایزد ذوالمن . مسعودسعد. ایزد تعالی خیرات ... بر این عزیمت همایون مقرون گرداناد. (کلیله و دمنه ). ایزد تبارک و تعالی بکمال قدرت و حکمت عالم را بیافرید. (کلیله و دمنه ). ایزد ارتیغش پی مالک جحیمی نو کند کان جحیم ارواح اعدا برنتابد بیش از این . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 338). ایزد نیافرید هنوز آن دل کاندر جهان درآمد و خرم شد. خاقانی . ایزد تعالی در وی نظر نکند بازش بخواند و باز اعراض کند. (گلستان ). اول دفتر بنام ایزد دانا قادر روزی رسان و حی توانا . سعدی . آفريدگار، االله، پروردگار، جانآفرين، خدا، فرشته، يزدان god إله، الإله، رب، معبود، حاكم قوي، خالق tanrı dieu gott dios dio
کلمه "ایزد" در زبان فارسی به معنای خدا یا خداوند است و در متون ادبی، مذهبی و فلسفی به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری: هنگامی که "ایزد" به عنوان اسم خاص به کار میرود، معمولاً نیازی به نوشتن در آغاز جمله نیست و میتوان آن را در وسط یا انتهای جمله قرار داد.
استفاده در متن: واژه "ایزد" معمولاً در متون رسمی و ادبی به کار میرود. در متون روزمره و محاورهای بیشتر از "خدا" استفاده میشود.
تطابق با فعل: هنگامی که "ایزد" به عنوان فاعل در جمله به کار میرود، فعل باید متناسب با آن تصریف شود. به عنوان مثال:
"ایزد دوستدار انسانهاست."
"ایزد در دل بندگان خویش حضور دارد."
نکتههای صرفی: "ایزد" یک اسم مفرد است و برای جمع آن باید از واژههایی مانند "ایزدان" استفاده کرد.
معانی و مصداقها: این کلمه ممکن است در متون مختلف معانی و مصداقهای متنوعی داشته باشد. بنابراین در نوشتن و صحبت کردن با دقت به زمینه و محتوای کلام توجه کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به راحتی از کلمه "ایزد" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ایزد" در جمله آورده شده است:
در فرهنگ باستانی ایران، ایزد نور و روشنایی، همیشه مورد پرستش قرار میگرفت.
ایزد مهر به عنوان نماد دوستی و محبت در اساطیر ایرانی شناخته میشود.
در آیین زرتشتی، ایزد آتش از اهمیت ویژهای برخوردار است و در مراسمهای مختلف حضور دارد.
او باور داشت که هر ایزد قدرت و مسئولیت خاصی را بر عهده دارد و باید مورد احترام قرار گیرد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر