جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'a(e)ymān
faith  |

ایمان

معنی: ایمان . (ع مص ) ائمان . اعتمادکردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زنهار دادن و بی بیم گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در امن قرار دادن کسی را. (از اقرب الموارد). امن گردانیدن . (تاج المصادربیهقی ). ایمن گردانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ). || فروتنی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تصدیق کردن کسی را و گرویدن به او و قبول شریعت وی کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تصدیق کردن کسی را و در انقیاد او درآمدن . (از اقرب الموارد). گرویدن و تصدیق کردن . (از مصطلحات عرفاء دکتر سجادی ). گرویدن . (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || (اِمص ) گِرَوِش . باورداشت .اعتقاد. مقابل کفر. (فرهنگ فارسی معین ). تصدیق . نقیض کفر. (از اقرب الموارد). تصدیق . (تعریفات ) (مجمل اللغة). || اعتقاد به جنان و اقرار به لسان و عمل به ارکان و اظهار خشوع و فروتنی و قبول شریعت . (ناظم الاطباء). اعتماد و اقرار و اعتراف و اعتقاد و دین و مذهب و آئین و راستی و خلوص در دین . (ناظم الاطباء). مقابل کفر است . (از فرهنگ مصطلحات عرفاء دکتر سجادی ). || ایمان در شرع عبارتست از اعتقاد بقلب و اقرار به زبان . گفته شده هر کس شهادت بدهد و عمل نکند و معتقد هم نباشد او منافق است و کسی که شهادت بدهد و عمل نکند و معتقد باشد او فاسق است . هر کس شهادت هم ندهد او کافر است . (تعریفات ). در شرع تصدیق به دل و اقرار به زبان وحدانیت خدای تعالی را و حقیقت پیغمبر علیه السلام را. (مؤید الفضلاء). نزد اهل شرع تصدیق بکل ماجاء به النبی است و ارکان و مظاهر آن اقرار بلسان و تصدیق بدل و عمل به ارکان بود ودر این مورد سخن بسیار است . معتزله جمله ٔ طاعات را علمی و عملی ایمان گویند و گویند کسی که گناهی مرتکب شود از ایمان خارج شود. خوارج نیز ارتکاب گناه را موجب خروج از ایمان دانند. گروهی گویند ایمان عبارت از گفتار بزبان است و بس . گروهی گویند ایمان معرفت بحق و ماجاء به النبی است . و گروهی از متکلمان ایمان را تصدیق تنها پندارند. حضرت رسول فرموده است ایمان عبارت از تصدیق بماجاء به النبی و تصدیق کتاب و فرشتگان و رسولان حق است . محمد حنیف گوید ایمان تصدیق دل است بآنچه خدای متعال از غیب خبر داده است . گروهی گویند که قول و تصدیق و عمل ایمان است . گروهی گویند قول و تصدیق است . و گروهی گویند ایمان را اصلی و فرعی است ، اصل آن تصدیق بدل باشد و فرع آن مراعات امر، و هر که را طاعت بیشتر بود امن او را از عقوبت زیادت بود و بنابراین علت امن و ایمان مراعات اوامر و طاعات باشد. گروهی گفتند که علت امن از عقوبت معرفت است نه طاعت و اگر طاعت بدون معرفت باشد سود ندارد و اگر معرفت بدون طاعت باشد عاقبت بنده را نجات باشد. چنانکه حضرت رسول فرمودند: نجات نیابد کسی از شما بعمل خود، سؤال شد و نه تو یا رسول اﷲ؟ فرمودند و نه من ، مگر آنکه خدای بمن ترحم کند که عمل بی معرفت مکر است و فسون . و ایمان فعل بنده باشد، بهدایت حق مقرون «فمن یرداﷲ ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقاً حرجا» و بر این اصل گروش هدایت حق باشد و گرویدن فعل بنده بود و علامت آن اعتقاد بتوحید است که ایمان نوری است از وراء حجاب و یقین نوری است در مقام کشف حجاب . (فرهنگ مصطلحات عرفاء دکتر سجادی ص 70 - 77). تقسیمات ایمان ، ایمان بر پنج قسم است :
1 - ایمان مطبوع ، و آن ایمان ملائکه است . 2 - ایمان مقبول ، و آن ایمان انبیاء است . 3- ایمان معصوم ، و آن ایمان مبتدعین است . 4 - ایمان موقوف ، وآن ایمان مؤمنین است . 5 - ایمان مردود، و آن ایمان منافقین است . (تعریفات ). و همچنین ایمان بر دو قسم است : مستقر و مستودع بحکم : 1- ایمان مستودع ، آن باشدکه از ادله ٔ یقینیه مأخوذ نباشد بلکه ناشی از ظن وتقلید باشد. 2 - ایمان مستقر آن باشد که از ادله ٔ یقینیه بر مبنای اجتهاد و تحقیق حاصل شود. (از فرهنگ علوم دکتر سجادی ص 127 بنقل از قوانین الاصول ج 2 ص 194) :
همی گوید بپرسیدش پس از ایمان بر قرآن
ز پیغمبر رسول مصطفی وز فضل یارانش .
ناصرخسرو.
چو گمراه گشته ولی بود عالم
که از صبح ره یافت ایمان بدو در.
ناصرخسرو.
مرا توحید و ایمانست و قرآن
بدین پیغمبر مختارو حیدر.
ناصرخسرو.
ای فضولی تو چه دانی که چه بوده است ایمان
چون تو دل در طلب طاعت و ایمان ندهی .
ناصرخسرو.
ایزد... چون خواست که دولت بزرگی پیدا شود... سبکتگین را از درجه ٔ کفر بدرجه ٔ ایمان رسانید. (تاریخ بیهقی ). و ایشان ایمان قبول میکنند. (کلیله و دمنه ).
غم ایمان خویش خور که ترا
روز محشر امان به ایمان است .
ادیب صابر.
تو کافری بجان مسلمانی آمده
اینجا برای غارت ایمان کیستی .
خاقانی .
از برون لب بقفل خاموشی است
وز درون دل به بند ایمان است .
خاقانی .
ز چشم کافر تو هر زمانی
هزاران رخنه در ایمان می آید.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 598).
به ایمانی بلیغ و ضمانی وثیق زن را به خانه آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 346).
نور ایمان از بیاض روی اوست
ظلمت کفر از سر یک موی اوست .
عطار.
یافت اندر عهد او ایمان کمال
نیست برتر از کمال الا زوال .
عطار.
آنکه ایمان یافت رفت اندر امان
کفرهای باقیان شد در گمان .
مولوی .
گرَم پای ایمان نلغزد ز جا
ی
بسر برنهم تاج عفو خدای .
سعدی .
به علم ار بگذری ز اسلام و ایمان
یقین اندر رسی در ملک ایقان .
شبستری .
مسلمانی که این ایمان ندارد
تنی دارد ولیکن جان ندارد.
شبستری .
- اهل ایمان ؛ اهل دین . معتقدان بخدا :
معین زمان ناصر اهل ایمان
گزین خدا یاور دین احمد.
سعدی .
- || لقبی که شیعه ٔ امامیه بخود میدادند زیرا که فقط خود را مؤمن و بقیه ٔ مسلمانان را مسلم میخواندند. (خاندان نوبختی ص 250 از بیان الادیان و تبصرةالعوام ).
- ایمان آوردن ؛ گرویدن و تصدیق کردن : ایمان نیاوردم بفرشته های خدا. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318). ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318). درحال ایمان آورد. (کلیله و دمنه ). بر خردمند واجبست که بقضاهای آسمان رضا دهد و بدان ایمان آرد. (کلیله و دمنه ).
- ایمان باطل ؛ اعتقاد به باطل و مردود.
- ایمان تازه گردانیدن ؛ از نو ایمان آوردن :
مگوی این کفر و ایمان تازه گردان
بگو استغفراﷲ زین تمنا.
خاقانی .
- ایمان داشتن ؛ اعتقاد داشتن .
|| در اصطلاح متصوفه ایمان از مختصات اسماء جمالیه است و نیز عبادت از مرتبه ٔ بقاست . (مؤید الفضلا). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و فرهنگ مصطلحات عرفاء سجادی شود.
... ادامه
849 | 0
مترادف: اطمينان، اعتقاد، باور، باورداشت، عقيده، گرويدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: اَیمان، جمعِ یمین] [قدیمی]
مختصات: (مص م .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'imAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 102
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
faith | belief , trust , credo , the faith
ترکی
inanç
فرانسوی
la foi
آلمانی
der glaube
اسپانیایی
la fe
ایتالیایی
la fede
عربی
إيمان | ثقة , دين , معتقد , اعتقاد , مذهب , ثقة تامة , إيمان عقيدة , دين ديانة , ولاء , وفاء بالوعد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «ایمان» یک اسم و از مفاهیم کلیدی در زبان و ادبیات فارسی است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نوشتن با حروف صحیح: کلمه «ایمان» باید به صورت صحیح و با حروف فارسی نوشته شود. توجه به حروف و حرکات آن ضروری است.

  2. بزرگ و کوچک نوشتن: این کلمه جزء اسم‌ها است و در زبان فارسی اصولاً لازم نیست با حرف بزرگ آغاز شود، مگر در ابتدای جمله یا در عنوان‌ها.

  3. ترکیب‌ها و معانی:

    • «ایمان» معانی مختلفی دارد، از جمله اعتقاد به خدا یا باور به یک موضوع.
    • می‌توان آن را به صورت ترکیبی با دیگر کلمات به کار برد، مانند: «ایمان مذهبی»، «ایمان به خدا»، و ...
  4. صرف و نحو:

    • این کلمه معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود و می‌تواند به عنوان فاعل یا مفعول قرار گیرد.
    • مثال: «او ایمان قوی دارد» (فاعل) یا «من به ایمان او احترام می‌گذارم» (مفعول).
  5. قید و وصف:

    • این کلمه می‌تواند با قیدها و صفات توصیف شود. مثلاً: «ایمان راسخ»، «ایمان قوی»، و غیره.
  6. استفاده در جملات: ممکن است در جملات مثبت، منفی یا سوالی به کار رود.

    • مثال مثبت: «من ایمان دارم که حق همیشه پیروز است.»
    • مثال منفی: «او به ایمان خود شک نکرد.»
    • مثال سوالی: «آیا او به ایمانش پایبند است؟»
  7. توجه به بافت و زمینه: کلمه «ایمان» ممکن است در متن‌های مذهبی، فلسفی، یا اجتماعی بار معنایی متفاوتی داشته باشد و باید در سیاق مناسب به کار رود.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه «ایمان» در نوشتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "ایمان" در جمله آورده شده است:

  1. ایمان به خداوند می‌تواند در سختی‌ها به انسان آرامش بدهد.
  2. او با ایمان به توانایی‌های خود، به قله‌های موفقیت دست یافت.
  3. ایمان به عشق و دوستی می‌تواند روابط را مستحکم‌تر کند.
  4. در زمان‌های دشوار، ایمان به آینده نیکو می‌تواند مایه‌ی امید باشد.
  5. ایمان مردم به یکدیگر می‌تواند جامعه را متحد کند.

این جملات نمونه‌هایی از کاربرد کلمه "ایمان" در متن هستند.


واژگان مرتبط: دین، مذهب، اعتماد، عقیده، گمان، اطمینان، اعتبار، امانت، توکل، طریقت

سلام عرض ادب خیلی مفید هستید ، فقط خواستم تشکر فراوان کنم از اینکه این سایت ارزشمند رو ساختید بالاخص معادل واژه به چند زبان دنیا 👏🙏😍🙏🙏🙏 ــ akbar Ganee در 6 ماه قبل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری