جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: برافتادن . [ ب َ اُ دَ ] (مص مرکب ) افتادن : وان قطره ٔ باران که برافتد بگل سرخ چون اشک عروس است برافتاده برخسار. منوچهری . رجوع به افتادن شود. || نابود گشتن . (غیاث اللغات ) (بهار عجم ) (آنندراج ). ورافتادن . هلاک شدن . منقرض شدن . قلع و قمع شدن . مستأصل شدن : آلتونتاشیان همه ذلیل شدند و برافتادند. (تاریخ بیهقی ). سیمجوریان برافتادند و کار سپاهسالاری بر امیر محمود قرار گرفت .(تاریخ بیهقی ). پس از بر افتادن آل برمک و... (تاریخ بیهقی ). و گرفتم که من برافتادم ولایتی بدین بزرگی که سلطان دارد چون نگاه تواند داشت . (تاریخ بیهقی ). عجم را زان دعا کسری برافتاد کلاه از تارک کسری درافتاد. نظامی . بس تجربه کردیم در این دیر مکافات با دردکشان هرکه درافتاد برافتاد. حافظ. اگر ما تدارک قصه ٔ خود با ایشان نکنیم و فرصت غنیمت نشمریم هلاک شویم و برافتیم . (تاریخ قم ). || منسوخ شدن . متروک شدن : تظلم برآورد و فریاد خواند که شفقت برافتاد و رحمت نماند. سعدی . و خراج بکلی خلل پذیرد و برافتد و شهر خراب گردد. (تاریخ قم ). دو کس را بهم سازگاری نماند محبت برافتاد و یاری نماند. باقر کاشی (آنندراج ). || دور شدن . (غیاث اللغات ) (بهار عجم ). بری شدن . یکسو شدن . به ترک گفتن . برطرف شدن . (ناظم الاطباء) : هر زن که بچنگ او در افتد بدخو شود و ز خو برافتد. نظامی . || دست دادن . (یادداشت مؤلف ): ما را گریه برافتاد. get off كسر، خرق، الخرق، بشر، فلس inmek descendez aussteigen bajar scendere
کلمه "برافتادن" به معنای افتادن یا به زمین افتادن است و از دو جز "بر" و "افتادن" تشکیل شده است. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نگارش: کلمه "برافتادن" باید به صورت یک کلمه نوشته شود و با "ب" و "ا" شروع شود. توجه به استفاده صحیح از حروف بینوا و نوا در این کلمه مهم است.
ساختار زبانشناسی: "برافتادن" فعل متعدی و دگرگونشده از "افتادن" به شمار میرود. برای توضیح بیشتر، "بر" به عنوان پیشوند به کلمه "افتادن" اضافه شده است که معنای آن را تغییر میدهد.
صرف و تنوین: این کلمه در زمانهای مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
زمان حال: من برافتادم، تو برافتادی، او برافتاد.
زمان گذشته: من برافتادم، تو برافتادی، او برافتاد.
استفاده در جملات:
"او از روی نردبان برافتاد."
"باران باعث برافتادن برگها از درخت شد."
پیشوندها و پسوندها: توجه به استفاده از پیشوندها و پسوندها در ترکیب با "برافتادن" نیز مهم است. به عنوان مثال:
"برافتادن" (فعل)
"برافتاده" (اسم مفعول)
نکات نگارشی: در نوشتارهای رسمی، در صورتی که از این کلمه در متون ادبی و علمی استفاده میشود، توصیه میشود تا با دقت و درستی به کار رود و از جملههای روشن و شفاف استفاده شود.
اگر در مورد خاصی از این کلمه سوال دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
بعد از طوفان شدید، درختان زیادی در پارک برافتادند و زمین را پوشاندند.
او به علت ضعف جسمانی ناگهان از پا برافتاد و نیاز به کمک داشت.
بازیگر محبوب پس از یک حادثه ناگوار از روی صحنه برافتاد و به بیمارستان منتقل شد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر