جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بران . [ ب ُرْ را ] (نف ) تیز و برّنده . قطعکننده . بُرّا. (آنندراج ). قاطع. برنده . سخت برنده . حاد. صارم . باتک . بتار: سیف خضام ؛ شمشیر بران . حربة حذباء؛ بسیار بران که زخم را فراخ کند. (منتهی الارب ) : شنیدم که باشد زبان سخن چو الماس بران و تیغ کهن . ابوشکور. چه چیز است آن رونده تیر خسرو چه چیز است آن بلالک تیغ بران یکی اندر دهان حق زبانست یکی اندر دهان مرگ دندان . عنصری . یکی پران تر از صرصر یکی بران تر از خنجر سیم شیرین تر از شکّر چهارم تلخ چون دفلی . منوچهری . فرمانهای ایشان چون شمشیر بران است . (تاریخ بیهقی ). غارت بحر آمده ست غایت جودش چنانک آفت بیشه شده ست تیشه ٔ بران او. خاقانی . ز آسمان کآن کبودکیمختی است تیغ برانْش را قراب رساد. خاقانی . چون باران تیغهای بران میرسانیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). سپر نفکند شیر غران ز چنگ نیندیشد از تیغ بران پلنگ . سعدی . تیغهای کشیده ٔ بران و پیکانهای آبدار چون باران . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). بی دلان گرچه بدشنام ندانند گریز خنجر تجربه بران تر از این میباید. شانی تکلو (از آنندراج ). - امثال : حق شمشیر بران است . رجوع به برا شود. برا، برنده، تيز كند trenchant, sharp, ride it باتر، حاد، محدد المعالم، فعال، واضح sür onu monter dessus fahr es montarlo cavalcalo نافذ، قاطع، تیز، سخت، نوک تیز، تند، حاد، هشیار، راندن
کلمه "بران" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد. در اینجا به چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
معنی کلمه: "بران" معمولاً به معنای "افزودن" یا "بردن" به کار میرود. همچنین میتواند به عنوان صفت نیز استفاده شود.
تلفظ و نوشتار: در نوشتار به "بران" نوشته میشود و باید توجه داشت که حروف آن به درستی و با اعرابگذاری مناسب نوشته شود.
جایگاه در جمله: "بران" به عنوان فعل یا صفت میتواند در جایگاههای مختلفی در جمله قرار گیرد. مثلاً:
او بران میکند. (به عنوان فعل)
این کار بران ما خواهد بود. (به عنوان صفت)
صرف و نحو: در صرف فعل، این کلمه باید با توجه به زمان و شخص به درستی صرف شود. مثلاً:
من بران میکنم.
او بران کرد.
عدم ابهام: در جملات پیچیده یا مرکب باید دقت شود که استفاده از "بران" به وضوح معنی و مفهوم مورد نظر را برساند و ابهامی ایجاد نکند.
در نهایت، مهم است که توجه به ساختار جملات و قواعد نگارشی در استفاده از این کلمه مد نظر قرار گیرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او بهترین راه را برای براندن مشکلات مالی خود پیدا کرد.
در این تابستان میخواهیم به مناطق برانرفته سفر کنیم و از طبیعت لذت ببریم.
با توجه به وضعیت کنونی، برانگیری به فضای مجازی برای ارتقاء کسبوکارها ضروری است.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر