جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

afoot  |

برپای

معنی: برپای . [ ب َ] (ص مرکب ) برپا. قائم . ایستاده . سرپا :
ز خوردن همه روز بربسته لب
به پیش جهاندار برپای شب .
فردوسی .
دو اسب اندر آن دشت برپای بود
پر از گرد و رستم دگر جای بود.
فردوسی .
شگفت آمدش کانچنان جای دید
سپهر دل آرای برپای دید.
فردوسی .
همی بود برپای پردرد و خشم
پر از آرزو دل پر از آب چشم .
فردوسی .
همه ٔقوم برپای می بودندی . (تاریخ بیهقی ).
گفت ای بتو ملک عشق برپای
تا باشد عشق باش بر جای .
نظامی .
بر زمین بوسش آسمان برجای
و آفرینش زجاه او برپای .
نظامی .
نبینی زان همه یک خشت برپای
مدیح عنصری مانده ست بر جای .
نظامی عروضی .
... ادامه
473 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 215
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
afoot | party
عربی
على قدم وساق

واژگان مرتبط: برپا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری