جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bo(a)rumand
fecund  |

برومند

معنی: برومند. [ ب َ ] (ص مرکب ) مخفف آبرومند. (فرهنگ فارسی معین ). صاحب آبرو. آبرودار. رجوع به آبرومند شود.
388 | 0
مترادف: 1- بارور، مثمر، ميوهدار 2- قوي، رشيد، نيرومند محكم 3- برخوردار، بهرهور، كامروا، كامياب 4- خرم، شاداب 5- آبرومند
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مخففِ آبرومند] [قدیمی]
مختصات: (بَ یا بُ مَ) (ص .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: borumand
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 302
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
fecund | fertile , boroumand
ترکی
çekip gitmek
فرانسوی
s'en aller
آلمانی
geh weg
اسپانیایی
irse
ایتالیایی
andare via
عربی
خصب | كثير الثمر , منتج , ولود , خصوبة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "برومند" در زبان فارسی به معنای فردی است که دارای هوش، استعداد و توانایی‌های خاصی باشد. اگر بخواهیم نکات نگارشی و قواعد فارسی مرتبط با این کلمه را بررسی کنیم، می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "برومند" باید به‌درستی نوشته شود و از به‌کاربردن شکل‌های نادرست آن پرهیز شود.

  2. مشتقات: این کلمه می‌تواند با افزودن پیشوندها یا پسوندها تغییر یابد. به‌عنوان مثال، "برومندی" می‌تواند به معنای صفت یا حالتی از فردی با هوش و استعداد باشد.

  3. جملات نمونه: می‌توان کلمه "برومند" را در جملات مختلف به کار برد:

    • "او فردی برومند است که در زمینه‌های علمی بسیار موفق بوده است."
    • "شناسایی استعدادهای برومند در جامعه اهمیت دارد."
  4. ربط و ارتباط: این کلمه می‌تواند با کلمات دیگری مانند "استعداد" و "هوش" مرتبط شود و در متون علمی یا ادبی به‌کار رود.

  5. توجه به واژه‌گزینی: در نگارش، باید توجه کرد که در برخی موارد ممکن است واژه‌های معادل یا نزدیک به مفهوم "برومند" نیز وجود داشته باشند، مانند "بااستعداد" یا "باهوش".

به‌طور کلی، استفاده صحیح و مناسب از کلمه "برومند" در نگارش فارسی می‌تواند به غنای متن و انتقال صحیح معنا کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

کلمه "برومند" به معنای دارا بودن قدرت و توانایی بالا است. در اینجا چند مثال از استفاده این کلمه در جملات آورده شده است:

  1. با تلاش و تمرین مداوم، او به یک ورزشکار برومند تبدیل شد.
  2. این شرکت به دلیل نوآوری‌های فراوانش، به یکی از برومندترین شرکت‌های فناوری دنیا تبدیل شده است.
  3. او از بچگی آرزو داشت که یک نویسنده برومند باشد و داستان‌هایش به دل مردم بنشیند.
  4. برومند بودن در هر زمینه‌ای نیازمند تلاش و پشتکار است.
  5. معلم او می‌گوید که با استعداد و کار سخت، می‌تواند به یک دانشمند برومند تبدیل شود.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، در خدمت هستم!


واژگان مرتبط: حاصلخیز، پرثمر، پراثر، پربرکت

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری