جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

borun
outside  |

برون

معنی: برون . [ ب ِ / ب ُ ] (ص ، ق ، اِ) مخفف بیرون . (برهان ). ضددرون . (شرفنامه ٔ منیری ). خارج و ظاهر. (ناظم الاطباء). ظاهر، مقابل باطن . منظر، مقابل مخبر :
سر و بن چون سر و بن پنگان
اندرون چون برون باتنگان .
بوشکور.
فرستاد باید فرستاده ای
درون پر ز مکر و برون ساده ای .
فردوسی .
بنگر به ترنج ای عجبی دار که چونست
پستانی سختست و دراز است و نگونست
زرد است و سپید است و سپیدیش فزونست
زردیش برونست و سپیدیش درونست
چون سیم درونست و چو دینار برونست
آگنده بدان سیم درون لؤلؤ شهوار.
منوچهری .
برون سرمه ای هست بر هاون اما
ز سوی درون سرمه سایی نبینم .
خاقانی .
دل خاقانی از این درد، برون ، پوست بسوخت
وز درون غرقه ٔ خون گشت و خبر کس را نی .
خاقانی .
ای درونت برهنه از تقوی
کز برون جامه ٔ ریا داری .
سعدی .
من ار حق شناسم وگر خودنمای
برون با تو دارم درون با خدای .
سعدی .
تا خود برون پرده حکایت کجا رسد
چون از درون پرده چنین پرده میدری .
سعدی .
- برون آرای ؛ که ظاهر را آرایش دهد :
ای درون پرور برون آرای
وی خردبخش بی خردبخشای .
سنائی .
- برون دوست ؛ ظاهردوست :
چشم وزبانی که برون دوستند
از سر، مویند و ز تن ، پوستند.
نظامی .
- بی تکلف برون ؛ آنکه ظاهرش تکلفی ندارد :
نکوسیرت بی تکلف برون
به از پارسای خراب اندرون .
سعدی .
|| خارج . آن سو. برسو :
زین چرخ برون ، خرد همی گوید
صحراست یکی و بیکران صحرا.
ناصرخسرو.
|| خارج :
هرچ آن طلبی و چون نباشد
از مصلحتی برون نباشد.
نظامی .
|| خارج . بیرون از خانه :
به خانه نشستن بود کار زن
برون کار مردان شمشیرزن .
اسدی .
|| خارج . بیرون از شهر :
درون مردمی چون ملک نیک محضر
برون لشکری چون هزبران جنگی .
سعدی .
|| بجز. جز از :
عروس ملک گرامی تر است از آنکه بود
برون گوهر شمشیر شاه زیور او.
ظهیر.
- از برون ِ ؛ از ورای . از پشت : صورت بستن خط آسان شود به نگریستن از برون شیشه که اندرو آب و روغن کرده باشند. (التفهیم ).
- برون از ؛ خارج از. جز از. بجز از. علاوه بر. باستثنای .غیر از. بغیر. سوای :
دل نرم کن به آتش و از بابزن مترس
کز تخم مردمانْت برون است پرّ و بال .
کسائی .
بیاموزم این کودکان را همی
برون زین نیارم زدن خود دمی .
فردوسی .
شاه جهان محمد محمود کز خدای
هر فضل یافته ست برون از پیمبری .
فرخی .
برون از پی دینْش پیکار نیست
برون از غزاش آنچه کردار نیست .
اسدی .
برون از جهان تکیه جایی طلب کن
ورای خرد پیشوایی طلب کن .
خاقانی .
برون از کنیزان چابک سوار
غلامان شمشیرزن سی هزار.
نظامی .
برون از میانجی و از ترجمه
بدانست یک یک زبان همه .
نظامی .
برون زآنکه پیغام فرخ سروش
خبرهای نصرت رساندش بگوش .
نظامی .
برون زآنکه داد او جهانبانیت
به پیغمبری داشت ارزانیت .
نظامی .
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت .
سعدی .
فروماندم از چاره همچون غریق
برون از مدارا ندیدم طریق .
سعدی .
طبیب از من بجان آمد که سعدی قصه کوته کن
که دردت را نمیدانم برون از صبر درمانی .
سعدی .
مرا بی سر زلفت آرام نیست
برون از تو دل را دلارام نیست .
(همای و همایون ).
- برون از جنبش ؛ برتر از فلک . (هفت قلزم ).
- برون بودن حساب چیزی از چیزی ؛ در عداد آن نبودن . جزء آن نبودن . داخل آن نبودن :
خرد ما را بدانش رهنمونست
حساب عشق ازین دفتر برونست .
نظامی .
- برون ز اندازه ؛ بیش از اندازه . بیش از حد :
دادمش نقدهای روتازه
چیزهایی برون ز اندازه .
نظامی .
- برون ِ عید ؛ پیش از عید. (آنندراج ).
|| برای . بجهت . (برهان ). ازبهر :
جعدمویانْت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان .
رودکی .
|| وحشی . (یادداشت دهخدا). مقابل اِنسی . || برآمده . بیرون زده از موضع طبیعی بی آنکه منفصل شود. خارج شده ، چنانکه چشم از حدقه :
ای همچو پک پلید و چنو دیده ها برون
مانند آنکسی که مر او را کنی خپک .
دقیقی .
- برون خزیدگی ؛ برجستگی . بیرون زدگی عضوی از موضع طبیعی بدون انفصال از مبداء: رحی ؛ برون خزیدگی اشتر آنجا که بر زمین نشیند. (دهار).
... ادامه
789 | 0
مترادف: بيرون، خارج، ظاهر، برونه ، مستثنا
متضاد: درون باطن، درونه 1- مستثنا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [مخففِ بیرون، مقابلِ درون]
مختصات: (بُ) (حر اض .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: borun
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 258
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
outside | without , out
ترکی
dışarı
فرانسوی
dehors
آلمانی
aus
اسپانیایی
afuera
ایتالیایی
fuori
عربی
خارج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "برون" در زبان فارسی به معنای "خارج" یا "بیرون" است و می‌تواند به عنوان قید یا اسم استفاده شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. استفاده به عنوان قید:

    • "برون" به عنوان قید در جملات به معنای "بیرون" یا "در خارج" استفاده می‌شود.
    • مثال: "او برون از خانه است."
  2. جدا نویسی و پیوسته نویسی:

    • "برون" به صورت جدا نوشته می‌شود و در ترکیباتی که به معنای یک مکان خاص یا عملی هستند، به صورت ترکیبی ممکن است استفاده شود.
    • مثال: "برون شهری" (که به معنای خارج از شهر است).
  3. قواعد نحوی:

    • "برون" می‌تواند به عنوان اسم در جملات به کار رود و معمولاً به دنبال خود حرف جر یا قیدهای دیگر می‌آید.
    • مثال: "او برون از خود احساس کرد."
  4. تضاد با درون:

    • برای بیان تضاد می‌توان از "برون" در برابر "درون" استفاده کرد.
    • مثال: "او درون اتاق است، اما برون آن قرار نمی‌گیرد."
  5. استفاده در اصطلاحات:
    • "برون" در برخی اصطلاحات و عبارات فارسی نیز می‌تواند حضور داشته باشد، مانند "برون‌داد"، که به معنای خروجی یا نتیجه کار است.

به طور کلی، "برون" یکی از کلمات قابل استفاده در زبان فارسی است و توجه به context و نحوه به کارگیری آن در جملات اهمیت دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "برون" در جمله آورده‌ام:

  1. او تصمیم گرفت برای تعطیلات به یک سفر برون‌مرزی برود.
  2. برون‌داد این تحقیق نشان‌دهنده‌ی تأثیر مثبت ورزش بر سلامت روان است.
  3. وقتی احساس نگرانی می‌کنیم، بهتر است احساسات خود را برون‌ریزی کنیم.
  4. در برنامه‌ریزی شهری، نیاز به ایجاد فضاهای سبز در برون‌شهرها اهمیت دارد.
  5. برون‌مرزی بودن تجارت این شرکت باعث افزایش سودآوری آن شده است.

امیدوارم این جملات مفید باشند!


واژگان مرتبط: بیرون، خارج از، دست بالا، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری