جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بزان . [ ب َ ] (نف ، ق ) صفت بیان حالت از بزیدن . در حال وزیدن . بزنده . وزنده ، چه در فارسی باء و واو بهم تبدیل می یابند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ). بزانه . بزین . (آنندراج ). (انجمن آرای ناصری ). جهنده . (برهان ) (ناظم الاطباء). جهنده و چالاک ، و بکثرت استعمال وزان میگویند. (صحاح الفرس ). جست زننده : و یا خود ز باد بزان زاده اند بمردم ز یزدان فرستاده اند. فردوسی . پس اندر چو باد بزان اردوان همی تاخت همواره تیره روان . فردوسی . هر اسبی ز باد بزان تیزتر ز موج دمان حمله انگیزتر. (گرشاسب نامه ص 130). بروز جوانی بزور دو پای چو باد بزان جستمی من ز جای . (گرشاسب نامه ص 204). بشد شاد از این پهلوان گزین چو باد بزان اندرآمد بزین . (گرشاسب نامه ص 162). نه فرسودنی ساخته ست این فلک را نه آب روان و نه باد بزان را. ناصرخسرو. باغ را چون کنار سایل تو پر ز دینار کرد باد بزان . مسعودسعد. نه کشتی است ابریست بارانْش خوی بر او تازیانه ست باد بزان . مسعودسعد. وی حزم تو کوهی که روز دشمن چون باد بزان بر غبار دارد. مسعودسعد. نه ابر بهارم که چندین بگریم نه باد بزانم که چندین بپویم . مسعودسعد. باز چون بازآمد از اقبال میمون موکبش تازه شد چون در سحرگاهان گل از باد بزان . انوری . || (اِ) باد. (ناظم الاطباء). این لفظرا بیشتر بر باد اطلاق کنند. (برهان ) (آنندراج ). bazan بازان söylemek dire sagen decir dire
کلمه "بزان" در فارسی به معنی "به سینه ی کسی زدن" یا "تک خیز برداشتن" است و معمولاً در متون غیررسمی به کار میرود. این کلمه را معمولاً در ادبیات، شعر و مکالمات غیررسمی مشاهده میکنیم.
برای استفاده صحیح از آن در جملات فارسی و نگارش، نکات زیر را در نظر بگیرید:
جایگاه کلمه: "بزان" را معمولاً به عنوان فعل در جملات به کار میبرند. به عنوان مثال: "او به سینهاش بزان."
نسبت به حروف اضافه: این کلمه میتواند با حروف اضافه ترکیب شود، اما بهتر است دقت کنید که قواعد نگارشی رعایت شود. به عنوان مثال: "به سینهاش بزانم" یا "به او بزانید."
پیدایش حالتهای مختلف: توجه به زمان فعل نیز ضروری است. برای مثال، حالتهای مضارع یا ماضی را به درستی به کار ببرید: "بزانم"، "بزدی"، "بزدهاند".
جملات توصیفی: از "بزان" در جملات توصیفی به شکلهای مختلف میتوان استفاده کرد تا احساسات و حالات را بهتر منتقل کنید: "با شدت بزانید" یا "به آرامی بزانید."
در نهایت، استفاده صحیح از "بزان" باید در بافت جمله و مفهوم کلی آن هماهنگ باشد تا معنای درست را منتقل کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا سه جمله با کلمه "بزان" ساختهام:
بزان تا به حال چه احساسی از دوستی حقیقی داشتهای؟
اگر میخواهی موفق شوی، باید تواناییهای خودت را بزان و تقویت کنی.
برو تا از او درخواست کنی که برایت بزان کند، شاید بتوانی بهتر بفهمی.
در این جملات "بزان" به معنای بهدستآوردن یا فهمیدن است. اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!