جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بستدن . [ ب ِ ت َ دَ ] (مص ) ستدن . گرفتن : بیاورد پس نامه مرد جوان ازو بستد آن نامه را پهلوان . فردوسی . ز بیچارگان خواسته بستدی ز نفرین بروی تو آمد بدی . فردوسی . جهان را چنین است ساز و نهاد ز یکدست بستد بدیگر بداد. فردوسی . روز پیکار و روز کردن کار بستدندی ز شیر شرزه شکار. عنصری . ندادند و بستد بجنگی که خاک ز خون شد در آن جنگ چون ارغوان . فرخی . من ز همه جهان دلی داشتم آمدی و ز دست من بستدی . فرخی . تا دل من ز دست من بستدی سربسر ای نگار دیگر شدی . فرخی . و عبداﷲبن احمد مالها بستدن گرفت . (تاریخ سیستان ). و نعمتی که داشت پاک بستدند. (تاریخ بیهقی ). و خوارزمشاه نیزه بستد و پیش رفت چون علامتش لشکر بدیدند چون کوه آهن درآمدند. (تاریخ بیهقی ). بچندان که او چشم بر هم زدش شد و بستد و باز پس آمدش . (از لغت فرس اسدی ). گفتند نام تو چیست ؟ گفت بخت نصر، گفتند ای پسر وقتی که بر بنی اسرائیل ظفر یابی مارا امان دهی ؟ گفت امان دهم و بزرگ گردانم و عزیز دارم و نشان بستدند و رفتند. (قصص الانبیاء ص 179). و رجوع به استدن ، ستدن و ستاندن شود. || مسخر کردن . تصرف کردن . فتح کردن : همان رستم است این که مازندران شب تیره بستد بگرز گران . فردوسی . و در کرکوی بستدند و بسیار مردم بکشتند، گبر و مسلمان . (تاریخ سیستان ). سلطان در یک روز آن قلاع هفتگانه بستد و غارت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 415). سلطان در این مسافت به هر بقعه ای که رسید هر قلعه ای دید بستد و خراب کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 414). to be closed أن تكون مغلقة kapatmak fermer schließen cerrar chiudere
کلمه "بستدن" به لحاظ گرامری و ساختاری دچار برخی اشتباهات رایج است. این کلمه به صورت صحیح "بستن" است و به معنای عمل قرار دادن یا محکم کردن چیزی به کار میرود.
قواعد و نکات مرتبط با این کلمه عبارتند از:
صرف فعل: "بستن" از خانواده فعلها است و دارای اشکال مختلف صرفی است. مثلاً:
من میبندم
تو میبندی
او میبندد
ما میبندیم
آنها میبندند
مصدر و کاربرد: "بستن" به عنوان مصدر (فعل در حالت خام) استفاده میشود و به معنای ایجاد یک انسداد یا جلوگیری از عبور چیزی است.
فعل گزینی: در جملات مختلف و در ترکیب با دیگر افعال، میتوان از "بستن" برای توصیف اعمال مختلف استفاده کرد، مانند "در را میبندم" یا "چمدان را ببندید".
نوشتار و نگارش: در نگارش رسمی و غیررسمی باید دقت کرد که این کلمه به شکل صحیح آن نوشته شود. لغزشهای نگارشی مانند "بستدن" پذیرفته نیست.
نکات نگارشی: هنگام استفاده از این کلمه در متون، باید دقت کنید تا جملات به درستی و با رعایت قواعد نوشتاری تنظیم شوند. استفاده از علائم نگارشی صحیح (مانند ویرگول، نقطه و ...) نیز اهمیت دارد.
این نکات میتواند به شما در استفاده صحیح از کلمه "بستن" و ترکیب آن با سایر عناصر زبان فارسی کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
دوستانم در جشن تولد با بادکنکها و تزئینات شروع به بستدن کردند تا فضا را زیباتر کنند.
او به من گفت که میخواهد این نامه را که مدتهاست نخواندهام، بستدن کند و نظرات من را در مورد آن بپرسد.
معلم به دانشآموزان آموزش داد که چگونه با رنگهای مختلف تصاویر را بستدن و خلاقیت خود را به نمایش بگذارند.