جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بسر. [ ب َ ] (ع مص ) خراشیدن سر ریش را پیش از نضج . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسر قرحه ؛ باز کردن پوست را از ریش پیش از بهبود یافتن پس چرک بهم رسانیدن . (از اقرب الموارد). کاویدن دملی نه بهنگام . (تاج المصادر بیهقی ). || شتابی کردن و پیش از وقت گرفتن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). اعجال . (اقرب الموارد) || غلبه نمودن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). مقهور ساختن . (از متن اللغة). || ترش روی گردیدن . قوله تعالی : عبس و بسر . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گشنی کردن نر پیش از رغبت ماده . (آنندراج ). جهیدن شتر نر بر شتر ماده پیش از خواهش آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گشنی کردن فحل نه بهنگام . (تاج المصادر بیهقی ). || گشن دادن خرمابن را پیش از وقت آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بیوقت حاجت خواستن . (آنندراج ). حاجت خواستن نه بوقت خویش . (زوزنی ). طلب کردن حاجت نه بهنگام . (تاج المصادر بیهقی ). خواستن حاجت را در غیروقت آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). طلب کردن حاجت در جز هنگام آن . (از اقرب الموارد). || در نبیذ خرما، بسر آمیختن . گشنی دادن درخت خرما را پیش از وقت . (آنندراج ). بُسر آمیختن در نبیذ خرما. (منتهی الارب ). || نوشیدن شیر از خیک پیش از آنکه ماست شود در آن . (آنندراج ). خوردن شیر مشکیزه را پیش ازآنکه بخسبد و سطبر گردد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || خواستن قرض پیش از وقت موعود. (آنندراج ). تقاضای دین کردن پیش از میعاد. || آغاز کردن به چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ابتدا بکاری کردن . (از متن اللغة). || چرانیدن ستور گیاه نارسیده را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || بچشم آغیل دیدن . (یادداشت مؤلف ). enough كافٍ yeterli assez genug suficiente abbastanza
کلمه "بسر" در زبان فارسی به معنی "غلام" یا "پسری که هنوز به سن بلوغ نرسیده است" به کار میرود. این واژه یک نامزد ادبی و تاریخی است و در متون کهن فارسی بیشتر دیده میشود.
قواعد نوشتاری و نگارشی مرتبط با "بسر":
املا و رسم الخط: برای نوشتن این کلمه، باید به املای آن دقت شود. شکل صحیح "بسر" است نه "بسر" با اعراب یا نشانههای دیگر.
متن و جایگاه: این کلمه معمولاً در متون تاریخی، ادبی یا در اشعار به کار میرود. بنابراین، باید با توجه بهcontext و موقعیت مناسب استفاده شود.
توجه به معنی: در هنگام استفاده از این واژه، باید به معنای آن و زمینهای که در آن به کار میرود توجه کنید تا ایجاد ابهام نکند.
قید زمان و مکان: اگر در جملهای از "بسر" استفاده میشود، بهتر است به زمان و مکان اشاره شود که بدانند اشاره به چه دورهای است.
مثالهایی از کاربرد:
در اشعار: "بسر جوانی در باغی نشسته..."
در نثر ادبی: "بسران آن زمان، در دل جوانی و عشق میزیستند..."
دقت کنید که استفاده صحیح و بهجا از این واژه میتواند نوشتههای شما را غنیتر و جذابتر کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کلمه "بسر" در زبان فارسی به معنای جوجه یا بچه پرنده است و به طور خاص به جوجههایی که هنوز به سن جوانی نرسیدهاند اطلاق میشود. در زیر چند مثال برای استفاده از این کلمه در جملات آورده شده است:
بسرها در لانه منتظر مادرشان هستند تا غذا بیاورد.
بسرهای کوچک به دور مادرشان در حال جستوخیز بودند.
در مزرعه، بسرهای رنگارنگی در حال بازی بودند.
کشاورز هر روز صبح به سراغ بسرها میرفت تا از سلامتی آنها مطمئن شود.
بسرهایی که در این فصل به دنیا آمدهاند، بسیار فعال و شاداب هستند.