جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ba'r
bahar  |

بعر

معنی: بعر. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) پشکل افکندن . (منتهی الارب ). پشکل انداختن شتر و گوسفند، و کذلک بعر الارنب . (ناظم الاطباء). پشکل افکندن . (آنندراج ). بشک اوکندن . (زوزنی ). بشک افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). پشکل انداختن شتر. (از اقرب الموارد).
292 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (بَ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 272
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
bahar
ترکی
ayı
فرانسوی
ours
آلمانی
tragen
اسپانیایی
oso
ایتالیایی
orso
عربی
باهر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

به نظر می‌رسد شما به دنبال قواعد نگارشی و تلفظ صحیح کلمه «بعر» هستید. اما لازم به ذکر است که کلمه «بعر» به خودی خود در زبان فارسی کاربرد خاصی ندارد و احتمالاً شما به کلمه «بعر» به معنی صدای گوسفند (یا صدای دیگر حیوانات) اشاره می‌کنید. در این صورت، معادل صحیح آن «بز» (صدای بز) یا «غوغا» (صدای گوسفند) است.

اگر سوال یا کلمه خاص دیگری در نظر دارید، لطفاً با جزئیات بیشتری بیان کنید تا بهتر بتوانم کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بر روی دشت‌های سبز، صدای بعر گوسفندها به گوش می‌رسد.
  2. کودکان در کنار مزرعه نشسته بودند و به بعر کردن گوسفندها گوش می‌دادند.
  3. در حیاط خانه، بعر گوساله‌ای تازه به دنیا آمده، فضایی شاداب و زنده ایجاد کرده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری