جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بعضی . [ ب َ ] (ضمیر مبهم ) چند و چندی . قدری و چندان . (ناظم الاطباء). در لفظ بعضی یای تحتانی برای وحدت است و اگر وحدت منظور نباشد آوردن یاء درست نیست . (غیاث ذیل بعض ) (آنندراج ذیل بعض ). پاره ای از چیزی . مقداری . برخی . لختی . گروهی . بخشی . قسمتی : و ابنیت ، شهری است بر مشرق صقلاب و بعضی بروسیان مانند. (حدود العالم ). بعضی تقرب را از دل و بعضی از بیم . (تاریخ بیهقی ). سبکتکین ، تاش سپهسالارش رابر میمنه بداشت و بعضی لشکر سلطانی و ساقه ٔ قوی بگماشت هر دو طرف را. (تاریخ بیهقی ). و آن لازم است بر گردن من و پیوسته است بعضی به بعضی . (تاریخ بیهقی ). سراپای بعضی و بعضی گیاکن چو اندر مغاک چغندر چغندر. عمعق . - بعضی از ؛ قسمتی از: بعضی از اراضی ؛ قسمتی از اراضی . (ناظم الاطباء) : و میان اسبیجاب و لب رود گیاخوار همه ٔ اسبیجاب است و بعضی از چاچ . (حدود العالم ). مشرق خرخیز ناحیت چین است ... و جنوب وی حدود تغزغز است و بعضی از خلخ . (حدود العالم ). و ایشان رایکی خشک رود است که اندر وی بعضی از سال آب رود و بیشتر آبشان از چاهها و دولابهاست . (حدود العالم ). از ملک من بیرون است و تصدق است بر مسکینان در راه خدا و مردم است بر من آنکه برگردد همه آن یا بعضی از آن بملکیت من . (تاریخ بیهقی ). هیچکس بمردم از ذات او نزدیکتر نیست چون بعضی از آن معلول شود بداروها علاج پذیرد. (کلیله و دمنه ). وقت است که ... بعضی از معایب رأی ... تو برشمرم . (کلیله و دمنه ). - بعضی از مردم ؛ گروهی از مردم : گفت شنودم ، اما اظهار آن ممکن نیست که بعضی از نزدیکان تو در کتمان آن مرا وصایت کرده است . (کلیله چ مینوی ص 130). میان بعضی از ترکان امین الملک و اعظم ملک بر سر اسبی دعوی افتاد آن ترک اعظم ملک را بتازیانه بزد. (ترجمه ٔ سیرت جلال الدین چ مینوی ص 107 از حاشیه ٔ 14 کلیله چ مینوی ص 130). - بعضی اوقات ؛ گاهی . (ناظم الاطباء). - بعضی دون بعضی ؛ نه همه و یک قسمت . (ناظم الاطباء). - بعضی کارها ؛ پاره ای از کارها و یا یک کاری . (ناظم الاطباء). some, certain بعض، حوالي، بعض الشىء، بضعة، هام، رائع، عادي bazı quelques manche alguno alcuni برخی، برخی از، بعض، چندتا، کسی
کلمه "بعضی" در زبان فارسی به عنوان یک صفت و نشاندهندهٔ تعدادی از افراد یا اشیاء به کار میرود و به طور کلی به معنای "برخی" یا "عدهای" است. چند نکته مهم دربارهٔ استفاده و قواعد نگارشی این کلمه عبارتند از:
نقش دستوری: "بعضی" معمولاً به عنوان یک صفت به کار میرود و میتواند به همراه اسمهایی نظیر "بعضی افراد"، "بعضی کتابها" و ... استفاده شود.
جمع و مفرد: "بعضی" به تنهایی یک واژه جمع است و به عدهای از افراد یا اشیاء اشاره دارد. مثلاً "بعضی از مادران" یعنی چند مادر.
حروف اضافه: وقتی "بعضی" با حروف اضافهای مانند "از" یا "به" همراه میشود، در معنا تأثیر دارد. مثلاً "بعضی از دانشآموزان" به معنای گروهی از دانشآموزان است.
عدم استفاده به عنوان قید: "بعضی" به عنوان قید در جملات استفاده نمیشود. به جای آن، معمولاً صفت یا اسم لازم است.
مترادفها و معانی: مترادفهای "بعضی" میتوانند شامل "برخی"، "عدهای" و "چند" باشند، اما کاربرد آنها ممکن است با هم متفاوت باشد.
توجه به ساختار جمله: در جملات باید دقت کرد که "بعضی" به درستی با اسم و فعلهای دیگر هماهنگ باشد. مثلاً در جملات خبری "بعضی از" به "بعضی از افراد" و در جملات پرسشی میتواند به "بعضیها" تغییر یابد.
با رعایت این نکات، میتوان از "بعضی" به درستی در نگارش و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "بعضی" در جملهها آمده است:
بعضی از دانشآموزان درس ریاضی را بهتر از دیگر دروس یاد میگیرند.
در پارک، بعضی از افراد در حال دویدن بودند و برخی دیگر در حال استراحت.
بعضی از کتابها در کتابخانه قدیمی هستند و بعضی دیگر تازه منتشر شدهاند.
در این جشن، بعضی از مهمانان زودتر arrived و برخی دیگر دیرتر رسیدند.
بعضی از میوهها در فصل تابستان بسیار خوشمزهتر هستند.
امیدوارم این مثالها مفید باشند!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: برخی، برخی از، بعض، چندتا، کسی
جعبه لام تا کام
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر