جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بقچه . [ ب ُ چ ِ / چ َ ] (ترکی ، اِ) بغچه . مأخوذ از ترکی ، بغچه و بسته ٔ کوچک و بستا. (ناظم الاطباء). بسته ٔ خرد. (آنندراج ). بسته . رَزمَه یا رَزمِه . (یادداشت مؤلف ). بلغده . (یادداشت مؤلف ). پرونده . (یادداشت مؤلف ). شمله . (یادداشت مؤلف ) : ز سر بقچه ٔ الباس اهل بخل کمتر پرس که کس نگشود و نگشاید بحکمت آن معما را. نظام قاری . از پوشیم بتاب [ کذا ] و ببندم زپیش بند تا آن ز بقچه ٔ که و این از میان کیست . نظام قاری (دیوان البسه ص 45). تکه نمد براهت بر خاک ره نشینی زیلوچه بر امیدت چون بقچه هرزه گردی . نظام قاری . - بقچه بندی ؛ عمل بستن مالی چون نخ و ریسمان و امثال آنها در بقچه ها: نخهای کارخانه را بقچه بندی کرد. (یادداشت مؤلف ). - بقچه ٔ حمام ؛ بقچه ای که در آن لباس و حوله و قطیفه نهند به گرمابه شدن را. (یادداشت مؤلف ). - بقچه دان ؛ جای بقچه : پیشک آفتاب و بارانی است بقچه دان است و جامه و ایزار. نظام قاری . - بقچه کش ؛ دیوث . میانجی میان زن و مرد. (یادداشت مؤلف ). قلطبان . قلتبان . قرطبان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به قرطبان شود. || آنکه بقچه ٔ جامه های مطربان و بازیگران را کشد. (یادداشت مؤلف ) : در عصمت و طهارت خاتون نرمدست یاران بقچه کش همه محضر نوشته اند. نظام قاری . - بقچه کشی ؛ عمل و شغل بقچه کش : جامه با صندلی و کت بگذار ای صندوق سر خود گیر که این بقچه کشی کار تو نیست . نظام قاری . بغچه، جامهدان، دستمال bundle, pack, fardel, truss, baby حزمة، رزمة، صرة، ربطة حزمية، مبلغ كبير من المال، حزم، رزم، بعث، باقة çocuk enfant kind niño ragazzo بسته، یک بسته، کوله پشتی، دسته، گروه، بار، کوله بار، خرپا، خوشه، کوک زن، شکم بند، فتق بند
حزمة|رزمة , صرة , ربطة حزمية , مبلغ كبير من المال , حزم , رزم , بعث , باقة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بقچه" در زبان فارسی به معنای یک بسته یا کیسهای است که برای حمل و نقل اجناس و لوازم کوچک استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
املا: کلمه "بقچه" با حرف "ق" نوشته میشود و در زبان محاورهای ممکن است در برخی لهجهها به صورت "بکچه" به گوش برسد، اما املا صحیح آن "بقچه" است.
جمع: جمع آن به صورت "بقچهها" نوشته میشود.
کاربرد: این کلمه معمولاً به عنوان نام خاصی برای بستهبندی اجناس استفاده میشود و در متون ادبی و محاورهای به وفور یافت میشود.
نقطهگذاری: در متن، اگر "بقچه" در وسط جمله بیاید، باید به قواعد نقطهگذاری و فاصلهگذاری توجه کرد. برای مثال: "من بقچه را به بازار بردم."
تلفظ: تلفظ صحیح آن به صورت "baqche" است.
اصطلاحات و تعبیرات: این کلمه ممکن است در برخی اصطلاحات و تعبیرات ادبی نیز به کار رود. مثلاً "بقچهی خاطرات" به معنی یادآوری گذشتهها.
با رعایت این نکات به درستی میتوانید از کلمه "بقچه" در متون و گفتگوها استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "بقچه" در جملات مختلف آورده شده است:
مادر بزرگ همیشه بقچههای رنگارنگی از گلیم و قالی برای ما میآورد.
او بقچهاش را روی دوشش انداخت و به سمت بازار رفت.
در گوشهی اتاق یک بقچه کوچک دیده میشد که پر از یادگاریهای قدیمی بود.
وقتی به مسافرت میرفتیم، همیشه بقچهای پر از لباس و خوراکی برای راه آماده میکردیم.
در صندوقچه زیرزمین، یک بقچه قدیمی پیدا کردم که عکسهای خانوادگی در آن بود.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر