جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بکر. [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) دوشیزه ، یقع علی الرجل و المراءة. ج ، ابکار. (منتهی الارب ). دوشیزه ، در مرد و زن هر دو گویند. ج ، ابکار. (ناظم الاطباء). دوشیزه . (غیاث ) (مهذب الاسماء). عذراء. مرد و زنی که هنوز همخوابگی نکرده باشند. || زن و ناقه که یک شکم بیش نزاده باشد. || اول هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کودک جوان ، و منه الحدیث : لاتعلموا ابکار اولادکم کتب النصاری . || هر کار نوپیدا که مانند آن پیشتر نشده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر کاری که مانند آن پیشترنشده باشد. (غیاث ). || گاو ماده که هنوز باردار نشده باشد. گاو ماده ٔ جوان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جوان گاو. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 27). گاو جوانه . (مهذب الاسماء). || بچه ٔ ناقه . (تاریخ قم ص 177). اشتر جوان . (مهذب الاسماء). || ابر بسیارباران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فرزند نخستین مادر و پدر که پس از وی هنوز دیگر نزاده باشد، یستوی فیه المذکر و المؤنث . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء). || درخت انگور که پیش از این بار نیاورده باشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). - ضربة بکر ؛ آنکه در یک بار صاف ببرد. الحدیث : کانت ضربات علی (رض ) ابکاراً اذا اعتلی قد و اذا اعترض قط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). 1- باكره، بتول، دختر، دوشيزه، عذرا بيوه
1- دستنخورده
2- بديع، تازه، طرفه، نو original, virginal, pristine أصلي، أصيل، مبتكر، مبدع، بديع، شخص مبدع، شحخص غريب الأطوار، الأ صل النسخة الأ صلية، إبداعي becker becker becker becker becker اصلی، اصل، اصیل، بدیع، ابتکاری، دست نخورده، دوشیزهای، خالص، باکره مانده
کلمه "بکر" در زبان فارسی به معنی دست نخورده، ناب، یا اولیه است. این کلمه معمولاً در زمینههای مختلفی مانند طبیعت، هنر، و فرهنگ استفاده میشود. در اینجا به برخی از قواعد استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنیم:
فعل و صفت: "بکر" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند وصفکنندهی اسمهایی باشد که به عدم تغییر یا آسیبدیدگی اشاره دارند. مانند: "طبیعت بکر" یا "چشمانداز بکر".
مفرد و جمع: در صورتی که بخواهید از این کلمه در حالت جمع استفاده کنید، میتوانید از "بکرها" استفاده کنید، هرچند این کاربرد کمتر رایج است.
موضوع ترکیب: این کلمه میتواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار برود. به عنوان مثال: "منطقهی بکر"، "فکر بکر" و غیره.
قواعد نگارشی:
کلمه "بکر" باید با حروف فارسی و طبق خط فارسی نوشته شود.
در نوشتار رسمی و ادبی باید توجه داشته باشید که این کلمه در زمینههای مناسب استفاده شود و به شیوه صحیح بیان شود.
اجتناب از تکرار: در متون نوشته شده چه در ادبیات و چه در نوشتار علمی، بهتر است از تکرار مکرر کلمه "بکر" اجتناب کنید و به جای آن از مترادفها یا عبارات دیگر استفاده کنید.
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "بکر" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتارهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بکر" در جمله آورده شده است:
طبیعت بکر این منطقه، مسافران زیادی را به خود جذب میکند.
او از یک منبع بکر برای نوشتن مقاله علمی خود استفاده کرد.
جنگلهای بکر در این ناحیه، زی habitat حیوانات نادری است.
این کتاب یک اثر بکر در ادبیات فارسی به شمار میرود.
سفر به مکانهای بکر همیشه تجربیات جدید و جالبی را به همراه دارد.
اگر به جملات بیشتری نیاز دارید یا سؤالات دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر