جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bel
but  |

بل

معنی: بل . [ ب َ ] (ع حرف ) حرف اضراب است و هرگاه پیش از جمله ای بیاید حرف ابتداء باشد و مفهوم آن باطل کردن معنی ماقبل خود است چون «أم یقولون به جنة، بل جأهم بالحق » (قرآن 70/23) که در این آیه گفته ٔ «به جنة» باطل ، و نقیض آن مقرر شده است . و یا به معنی انتقال است از غرضی به غرضی دیگر، چون «و لدینا کتاب ینطق بالحق و هم لایظلمون بل قلوبهم فی غمرة...» (قرآن 63/23 و 64). و صاحب مغنی آرد: «بل » بر جمله داخل شود چون این گفتار «بل بلد مل ءالفجاج قتمه » که تقدیر آن چنین است : بل رب بلد موصوف بهذا الوصف قطعته . و هرگاه پس از بل ، مفرد آید حرف عطف باشد چون : جاء زید بل عمرو. بل هرگاه پس از امریا ایجاب درآید، ماقبل آن مسکوت عنه می ماند و حکم برای مابعد آن خواهد بود، چون : أکرم زیداً بل خالداً،و أکرمت عمراً بل زیداً. ولی آمدن آن پس ایجاب ، اندک رخ میدهد و بهمین دلیل کوفیان نیز که بر سخن پیشینیان آگاه بودند، آن را منع کرده اند و بل هرگاه در سیاق نفی یا نهی آید، ماقبل خود را بر حال خویش نگاه میدارد و ضد آن را برای مابعد ثابت می کند، چون : ماعزل بکر بل خالد، و لاتهن عمراً بل زیداً، که شخص معزول خالد است و شخص اهانت شده زید. گاهی پس از ایجاب با «لا» همراه آید تأکید کردن اضراب را، چون این بیت :
وجهک البدر، لا بل الشمس لو لم
یقض للشمس کسفة و افول .
و پس از نفی با«لا» همراه آید برای تأکید در مقرر داشتن ماقبل خود، چون این بیت :
و ماهجرتک ، لا بل زادنی شغفاً
هجر و بعد تراخی لا الی اجل .
و صاحب صحاح از قول اخفش آرد که گاهی «بل » را برای قطع کردن سخنی و آغاز نمودن سخنی دیگر بکار برند، مثلاً کسی شعری را میخواند، در میان شعر گوید: بل «ماهاج احزاناً و شجواً قد شجا» که این بل جزءبیت نیست و آن را فقط بدان جهت آورده است تا نشانه ای باشد از انقطاع ماقبل ، و یا از حذف برخی ابیات . (از اقرب الموارد). نه که ، وی حرف عطف است . (دهار). لفظ عربی است که برای ترقی و اضراب آید، و فارسیان اکثر به زیادت کاف در آخر استعمال کنند. (غیاث اللغات ). کلمه ایست که در ترقی چیزی یا در اعراض و اضراب از چیزی استعمال کنند و فارسیان اکثر به زیادت کاف بیانیه بر آن افزوده با وصف استعمال به معنی اصلی به معنی شاید آرند. (آنندراج ). که . شاید. بلکه . اما. مخصوصاً. البته . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به کتاب مغنی ص 59 و سیوطی ص 174 شود :
نه مردم شمر بل زدیو و دده
دلی کو نباشد به درد آزده .
فردوسی .
و گر شگفت بیاید ترا از این سخنان
بر این هزار دلیل است بل هزار هزار.
فرخی .
رشوت بخورند آنگه رخصت بدهندت
نه اهل قضااند بل از اهل قفااند.
ناصرخسرو.
گر بهشتی تشنه باشد روز حشر
او بهشتی نیست بل خود کافر است .
ناصرخسرو.
بر تلخی عیش دل بباید نهاد، بل دل از جان شیرین بر باید گرفت . (سندبادنامه ص 216).
به ده فرسنگ از کرمانشهان دور
نه از کرمانشهان بل از جهان دور.
نظامی .
تو ترازوی احدجو بوده ای
بل زبانه ٔ هر ترازو بوده ای .
مولوی .
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر.
مولوی .
ما پادشاه پاره و رشوت نبوده ایم
بل پاره دوز خرقه ٔ دلهای پاره ایم .
مولوی .
عارضش باغی دهانش غنچه ای
بل بهشتی در میانش کوثری .
سعدی .
شیوه ٔ عشق اختیار اهل هنر نیست
بل چو قضا آمد اختیار نماند.
سعدی .
دیو با مردم نیامیزد مترس
بل بترس از مردمان دیوسار.
سعدی .
- لابل ؛ نه بلکه :
معنی چشمه ٔ زمزمی بل عیسی بن مریمی
لابل امام فاطمی نجل نبی واهل عبا.
ناصرخسرو.
و رجوع به «لابل » در ردیف خود شود.
... ادامه
906 | 0
مترادف: 1-قيد 2- بلكه، شايد
متضاد: حتم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (فعل امر از هلیدن) [مخففِ بهل] [قدیمی]
مختصات: ( ~.) 1 - پیشوندی است که بر سر برخی واژه ها می آید و معنای بسیاری و فراوانی می دهد، مانند بُلکامه
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: bel
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 32
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
but | bell
ترکی
bel
فرانسوی
bel
آلمانی
bel
اسپانیایی
bel
ایتالیایی
bel
عربی
لكن | إلا , ما عدا , إلا هو , غير , سوى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بل" در فارسی به معنی "بلند" و "بالا" است و در نگارش و استفاده‌های مختلف قواعد خاصی دارد. در اینجا به برخی نکات و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نقش کلمه: "بل" می‌تواند به عنوان صفت و قید استفاده شود. به عنوان مثال:

    • صفت: "این کوه بل است."
    • قید: "او به بل تر آواز می‌خواند."
  2. استفاده در جملات: معمولاً کلمه "بل" در جملات به عنوان وصف برای فاعل یا مفعول به کار می‌رود. به طور مثال:

    • "درختان بل در باغ زیبایی خاصی به وجود آورده‌اند."
  3. تلفظ و نوشتار: کلمه "بل" باید به درستی نوشته و تلفظ شود. دقت کنید که نگارش صحیح آن "بل" است و نه "بلند".

  4. ترکیب با دیگر کلمات: "بل" می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود تا معانی جدیدی ایجاد کند. مثلاً:

    • "بلند قامت" به معنی فردی که قد بلندی دارد.
  5. نکات نگارشی: در نوشتار رسمی و ادبی، سعی کنید از کلمه به صورت صحیح و مطابق با قواعد زبان فارسی استفاده کنید و قبل و بعد از آن، جملات را به دقت تنظیم کنید تا معنای مورد نظر به خوبی منتقل شود.

اگر سوال خاصی در ارتباط با کلمه "بل" یا دیگر نکات نگارشی دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بل" در جمله آورده‌ام:

  1. بل بلندترین ساعت در شهر است و هر روز مسافران را به خود جذب می‌کند.
  2. او همیشه با صدای بل شروع به خواندن کرده و همه را به وجد می‌آورد.
  3. بل به عنوان نماد زمان و نظم در فرهنگ‌های مختلف شناخته می‌شود.
  4. همچنین در مراسم‌ها، صدای بل برای اعلام شروع و پایان برنامه‌ها استفاده می‌شود.
  5. بل‌های کلیسا از دور دست شنیده می‌شوند و حس آرامش را منتقل می‌کنند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا دنبال نوع خاصی از جملات هستید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: جز، بدون، با وجود، باستثنای

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری