جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bahmer  |

بمهر

معنی: بمهر. [ ب ِ م ُ ] (ص مرکب ) بسته و مهرکرده . (ناظم الاطباء). ممهور : ملطفه به من داد بمهر و قصد شکار کردم . (تاریخ بیهقی ).
اگرچه زر بمهر افزون عیارست
قراضه ریزه ها هم در شمارست .
نظامی .
- بمهر کردن ؛ مهر کردن . مهر نمودن . ممهور ساختن . بستن :
ایشان بنواله ای که خوردند
با من لب خود بمهر کردند.
نظامی .
- کیسه ٔ سربمهر ؛ کیسه ٔ مهرکرده شده . (ناظم الاطباء).
|| باکره . دوشیزه . دست نخورده :
از شمار تو ... طرفه بمُهر است هنوز
وز شمار دگران چو درِ تیم دو دراست .
(لبیبی ).
سالی است که شد عروس و بیش است
با موجب شو بمُهر خویش است .
(نظامی ).
... ادامه
248 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 247
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
bahmer
عربی
بامر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری