جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bahā
price  |

بها

معنی: بها. [ ب َ ] (اِ) قیمت هر چیز. (برهان ). قیمت و ارزش . (از آنندراج ). قیمت هر چیزی . (انجمن آرا). قیمت . ارزش . ارز. نرخ . (فرهنگ فارسی معین ). ثمن . (ترجمان القرآن ). ارز. ارج . قیمت . قدر. آمرغ . آخش .
(یادداشت بخط مؤلف ) :
چو یاقوت باید سخن بی زیان
سبک سنگ لیکن بهایش گران .
ابوشکور.
دانشا چون دریغم آیی از آنک
بی بهایی ولیکن از تو بهاست .
شهید بلخی .
بعهد دولت سامانیان و بلعمیان
چنین نبود جهان با بها و سامان بود.
کسایی .
سواری بیامد خرید آن جوال
ندادش بها وبپیچید یال .
فردوسی .
که از بد کند جان و تن را رها
بداند که کژی نیارد بها.
فردوسی .
ز دینار و از گوهر پربها
نبودی درم را در آنجا بها.
فردوسی .
چون روز شد، خداوندم بارها برنهاد و میخ طلب کرد و نیافت . مرا سبکتکین بسیار بزد بتازیانه و سوگند گران خورد که به هر بها که ترا بخواهند خرید، بفروشم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 199).
تو از مشک بویش نگه کن نه رنگ
که دُر گرچه کوچک ، بها بین نه سنگ .
اسدی .
چو دیدی که گیتی ندارد بها
از او بس بود خورد و پوشش گیا.
اسدی .
به جوانی که بدادت چو طمع کرد بجانت
گرچه خوب است جوانیت گران است بهاش .
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 220).
مردم بشهر خویش ندارد بسی خطر
گوهر بکان خویش نیارد بسی بها.
معزی .
گوهر بود کش آب زیادت کند ثمن
گوهر بود که آتش افزون کند بها.
مسعودسعد.
بدی فروشد و نیکی بها ستاند و من
بدین تجارت از او شادمان و خندانم .
سوزنی .
بدان طمع که رسانی بها و دستارم
شریف وعده که فرموده ای دوم بار است .
خاقانی .
جامه هم رها کردم تا بها بازرساند... (سندبادنامه ص 244).
گفت در این ره که میانجی قضاست
پای سگی را سر شیری بهاست .
نظامی .
چو نقدی را دو کس باشد خریدار
بهای نقد بیش آید پدیدار.
نظامی .
بهای سر خویشتن میخورد
نه انصاف باشد که سختی برد.
سعدی .
اگر چند از آهو بود پشک و مشک
ولی پشک چون مشک نارد بها.
ابن یمین .
قحط جود است آبروی خود نمی بایدفروخت
باده و گل از بهای خرقه می باید خرید.
حافظ.
ترکیبات :
آب بها. ارزان بها. بی بها. پیش بها. پس بها. بدبها. پوربها. بابها. خلعت بها. خون بها. حلوابها. تعین بها. سربها. شیربها. کم بها. گردن بها. گرمابه بها. نعل بها. نیمه بها. نیم بها. هم بها.
|| فر و شکوه . جلال و عظمت :
چون قصد به ری کرد و به قزوین و به ساوه
شد بوی و بها از همه بویی و بهایی .
منوچهری .
باشرف ملکت را سیرت خوب تو کند
بابها دولت را فر وبهای تو کند.
منوچهری .
چون رسول بهرام را بدید با آن قد و قامت و بها و ارج دانست که ... (فارسنامه ابن البلخی ص 76).
گفت رگهای منند آن کوهها
مثل من نبوند در فر و بها.
مولوی .
... ادامه
611 | 0
مترادف: ارزش، ثمن، قيمت، ارز، ارج، مظنه، نرخ، ارج، قدر، قرب، منزلت، تاوان، جلا، درخشندگي، درخشش، رونق، شكوه، فر، جلال، عظمت، جمال، زيبايي، حسن، نيكويي
متضاد: زشتي قبح، زشتي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: بهاء] [قدیمی]
مختصات: (بَ) ( اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: bahA
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 8
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
price | value , cost , valuation , worth
ترکی
fiyat
فرانسوی
prix
آلمانی
preis
اسپانیایی
precio
ایتالیایی
prezzo
عربی
السعر | سعر , ثمن , قيمة , تسعيرة , حدد الثمن , سأل عن السعر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بها" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد، و مانند هر کلمه دیگری، قواعد نگارشی و استفاده خاص خود را دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه پرداخته‌ام:

  1. معنی و کاربرد:

    • "بها" به معنای قیمت یا ارزش یک چیز است. به عنوان مثال: "بهای این کالا بسیار بالا است."
    • همچنین می‌تواند به معنای ارزش و اهمیت معنوی نیز به کار رود: "بهای علم بسیار زیاد است."
  2. نحو و صرف:

    • این کلمه در جملات به عنوان اسم استفاده می‌شود و معمولاً با حرف اضافه "به" یا "برای" در ترکیب قرار می‌گیرد: "بهای این محصول به‌طور چشمگیری افزایش یافته است."
  3. نکات نگارشی:

    • "بها" معمولاً به صورت کلمه‌ای مستقل و بدون فاصله از کلمات دیگر نوشته می‌شود.
    • دقت کنید که در نوشتار رسمی و ادبی، از املای صحیح و استاندارد این کلمه استفاده کنید.
  4. استفاده در عبارات و اصطلاحات:

    • می‌توان از این کلمه در ترکیبات و عبارات مختلف استفاده کرد. مثلاً: "بهای تمام‌شده"، "بهای گزاف" و ...
  5. نکات صرفی:
    • در حالت جمع، "بها" به صورت "بهاها" یا "بهای" (بسته به ساختار جمله) به کار می‌رود: "بهای این کالاها متفاوت است."

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "بها" به شکل صحیح و موثری در نگارش و صحبت‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

در اینجا چند مثال از کلمه "بها" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. قیمت این کالای جدید بالاست و به همین دلیل مردم بسیاری حاضراً به پرداخت آن بها نیستند.
  2. هر چیزی در زندگی بها دارد و باید برای رسیدن به هدف‌های خود تلاش کنیم.
  3. برخی از افراد برای موفقیت، از نیازهای خود گذشته و بها زیادی پرداخت می‌کنند.
  4. بهاء این کتاب نسبت به سایر کتاب‌ها کمی بیشتر است، اما محتوای آن ارزشش را دارد.
  5. ما باید یاد بگیریم که برای چیزهایی که برایمان ارزشمند هستند، بها بپردازیم.

اگر سوال دیگری دارید یا به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری