جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بوم . (ع اِ) جغد و آن پرنده ای است که به نحوست اشتهار دارد. و بعضی گویند بوم پرنده ای است از جنس جغد، لیکن بسیار بزرگ و سر و گوش و چشمهای او بگربه میماند و شبها شکار کند و روزها پرواز نتواند کرد مگر چند قدمی . و بعضی گویند به این معنی ، عربی است . (برهان ) (آنندراج ). بوم و بومة. جغد. ومذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جغد. بوف . (فرهنگ فارسی معین ) : گاو مسکین ز کید دمنه چه دید وز بد زاغ بوم را چه رسید. رودکی . چو کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد شوم چون بوم و بدآغال چو دمنه همه سال . معروفی . همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن گویی که دو بوم آنجا بر خانه گرفته است . عماره . هرآن کس را که باشد راهبر بوم نبیند جز که ویرانی بر و بوم . ناصرخسرو. گر ز خورشید بوم بی نیروست از پی ضعف خود نه از پی اوست . سنایی . تو ز آشیانه باز سپید خاسته ای ز بازخانه نپرد بهیچ حالی بوم . سوزنی . خاقانیا ز گیتی چون جویی آشنایی خواهی ز بوم و کرکس توسایه ٔ همایی . خاقانی . و بوم اعتقاد ایشان که در ظلمت کفر، بصدای بدعت ، نوحه میکرد در دام اسلام افکند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 348). ماری تو که هر کرا ببینی بزنی یا بوم که هر کجا نشینی بکنی . سعدی . کس نیاید بزیر سایه ٔ بوم ور همای از جهان شود معدوم . سعدی . 1- بوف، جغد، كنگر، كوف
2- زمين، سرزمين، قلمرو، ناحيه
3- زمينه، متن
4- تابلو
5- جا، ماوا، مقام، مكان
6- سرشت، طبيعت، طينت، فطرت، نهاد habitat,region اللوحة القماشية tuval toile leinwand lienzo tela
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر